نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
فرعون به قابله های اسرائیلی دستور داد که پسران اسرائیلی را در هنگام تولد بکشند، ولی دختران را زنده نگه دارند. قابله ها که از خدا می ترسیدند، دستور فرعون را اطاعت نکردند و نوزادان پسر را زنده نگه داشتند. پس فرعون آن ها را احضار کرد و پرسید:"چرا از دستور من سرپیچی کردید؟ چرا پسران اسرائیلی را نکشتید؟" آن ها جواب دادند:"ای پادشاه، زنان اسرائیلی مثل زنان مصری ضعیف نیستند. آن ها پیش از رسیدن قابله وضع حمل می کنند". خدا بر این قابله ها لطف نموده، خانه و خانواده آن ها را برکت داد، زیرا آن ها ترس خدا را در دل داشتند. به این ترتیب، تعداد قوم اسرائیل روز به روز زیادتر می شد تا به صورت قوم بزرگی درآمدند (خروج فصل اول آیات پانزدهم تا بیست و یکم).
قابله ها نه فقط از فرعون نااطاعتی کردند، بلکه به او دروغ نیز گفتند. با این توصیف، خداوند آن ها را برکت داد! قابله ها با دو انتخاب روبرو بودند: اطاعت از خدا یا اطاعت از فرعون . کتاب مقدس می فرماید:"آن ها ترس خدا را در دل داشتند". به عنوان ایماندار مسیحی، ما نمی توانیم به خاطر اطاعت از دولت، از خدا نااطاعتی کنیم. فرعون به قابله ها دستور داده بود تا پسران یهودی را بکشند. اما این زنان با سرپیچی از فرعون و به خطر انداختن جان خود، نشان دادند تا چه حد در راه خدا دلیری دارند. ایمان شان به خدا این شهامت را به آن ها داد تا برای آنچه می دانستند درست است، بایستند. خدا از ما انتظار ندارد از فرمان صاحبان قدرت که می خواهند از خدا و کلام او سرپیچی کنیم، اطاعت نماییم.
ممکن است در مقطعی از زمان، یک ملت دچار فساد اخلاقی شوند (نظیر مواردی مانند تبعیض نژادی، برده داری، شکنجه زندانیان، انحراف جنسی...). بنابراین، درست نیست همیشه از رای اکثریت یا خط مشی صاحبان قدرت پیروی کنیم. وقتی به ما دستور می دهند کاری خلاف کلام خدا انجام دهیم، باید قاطعانه بایستیم و اعلان کنیم که از خدا اطاعت می کنیم، نه از انسان (اعمال رسولان فصل چهارم آیه نوزدهم).
با این وجود، قابله ها به فرعون دروغ گفتند. اما خدا آن ها را برکت داد نه به خاطر دروغ شان، بلکه به این سبب که جان اطفال بی گناه را نجات دادند. البته این بدان معنا نیست که دروغ بهترین پاسخ ممکن به فرعون بود. اما قابله ها به علت زیر پا نگذاشتن قانون برتر خدا که قتل عام وحشیانه اطفال را منع می کرد، برکت یافتند. دروغ قابله ها باعث شد تا فرعون دستور جدیدی به آن ها بدهد: آن ها پس از مشاهده هر نوزاد پسر اسرائیلی، آن را در رود نیل بیندازند (آیه بیست و دوم). از طرفی، بیش از هشتاد سال دیگر قوم اسرائیل به بردگی ادامه داد تا خداوند موسی را به عنوان رهبر قوم اسرائیل تعیین کرد.
یوشع دو جاسوس را به شهر اریحا فرستاد. آن ها به خانه زنی به نام راحاب رفتند تا شب را در آن جا بگذرانند. اما به پادشاه اریحا خبر رسید که چند جاسوس اسرائیلی وارد شهر شده اند. پادشاه افرادی را با این پیغام نزد راحاب فرستاد:"مردانی را که به خانه تو آمده اند به ما تحویل بده، زیرا آن ها جاسوس هستند. اما راحاب گفت:"آن ها پیش من آمدند، ولی نفهمیدم چه کسانی بودند. هنگامی که هوا تاریک شد، پیش از بسته شدن دروازه ها از شهر خارج شدند و من نمی دانم کجا رفتند. اگر به دنبال آن ها بشتابید، می توانید به ایشان برسید". ولی راحاب قبلا آن دو مرد را به پشت بام برده بود و آن ها را زیر توده ای از ساقه های کتان مخفی کرده بود (یوشع فصل دوم).
آیه ای در کتاب مقدس یافت نمی شود که خداوند، به علت دروغگویی راحاب، او را برکت داده باشد. راحاب به خاطر ایمانش مورد لطف و برکت خداوند قرار گرفت. ایمان او سبب شد تا از دو جاسوس اسرائیلی حمایت نماید. در عبرانیان فصل یازدهم آیه سی و یکم، راحاب به خاطر ایمانش ستوده می شود، اما ذکری از دروغ او به میان نمی آید. باید پذیرفت که خداوند دروغ راحاب را به خاطر ایمانش بخشید. از آن جا که راحاب یهودی نبود، از معیارهای اخلاقی که در شریعت خدا آمده بود، اطلاعی نداشت، با این وجود باعث نجات قوم اسرائیل شد. خداوند از ما می خواهد که به او اعتماد کنیم و وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهیم. راحاب این کار را کرد و به خاطر ایمانش ستوده شد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.
فرعون به قابله های اسرائیلی دستور داد که پسران اسرائیلی را در هنگام تولد بکشند، ولی دختران را زنده نگه دارند. قابله ها که از خدا می ترسیدند، دستور فرعون را اطاعت نکردند و نوزادان پسر را زنده نگه داشتند. پس فرعون آن ها را احضار کرد و پرسید:"چرا از دستور من سرپیچی کردید؟ چرا پسران اسرائیلی را نکشتید؟" آن ها جواب دادند:"ای پادشاه، زنان اسرائیلی مثل زنان مصری ضعیف نیستند. آن ها پیش از رسیدن قابله وضع حمل می کنند". خدا بر این قابله ها لطف نموده، خانه و خانواده آن ها را برکت داد، زیرا آن ها ترس خدا را در دل داشتند. به این ترتیب، تعداد قوم اسرائیل روز به روز زیادتر می شد تا به صورت قوم بزرگی درآمدند (خروج فصل اول آیات پانزدهم تا بیست و یکم).
قابله ها نه فقط از فرعون نااطاعتی کردند، بلکه به او دروغ نیز گفتند. با این توصیف، خداوند آن ها را برکت داد! قابله ها با دو انتخاب روبرو بودند: اطاعت از خدا یا اطاعت از فرعون . کتاب مقدس می فرماید:"آن ها ترس خدا را در دل داشتند". به عنوان ایماندار مسیحی، ما نمی توانیم به خاطر اطاعت از دولت، از خدا نااطاعتی کنیم. فرعون به قابله ها دستور داده بود تا پسران یهودی را بکشند. اما این زنان با سرپیچی از فرعون و به خطر انداختن جان خود، نشان دادند تا چه حد در راه خدا دلیری دارند. ایمان شان به خدا این شهامت را به آن ها داد تا برای آنچه می دانستند درست است، بایستند. خدا از ما انتظار ندارد از فرمان صاحبان قدرت که می خواهند از خدا و کلام او سرپیچی کنیم، اطاعت نماییم.
ممکن است در مقطعی از زمان، یک ملت دچار فساد اخلاقی شوند (نظیر مواردی مانند تبعیض نژادی، برده داری، شکنجه زندانیان، انحراف جنسی...). بنابراین، درست نیست همیشه از رای اکثریت یا خط مشی صاحبان قدرت پیروی کنیم. وقتی به ما دستور می دهند کاری خلاف کلام خدا انجام دهیم، باید قاطعانه بایستیم و اعلان کنیم که از خدا اطاعت می کنیم، نه از انسان (اعمال رسولان فصل چهارم آیه نوزدهم).
با این وجود، قابله ها به فرعون دروغ گفتند. اما خدا آن ها را برکت داد نه به خاطر دروغ شان، بلکه به این سبب که جان اطفال بی گناه را نجات دادند. البته این بدان معنا نیست که دروغ بهترین پاسخ ممکن به فرعون بود. اما قابله ها به علت زیر پا نگذاشتن قانون برتر خدا که قتل عام وحشیانه اطفال را منع می کرد، برکت یافتند. دروغ قابله ها باعث شد تا فرعون دستور جدیدی به آن ها بدهد: آن ها پس از مشاهده هر نوزاد پسر اسرائیلی، آن را در رود نیل بیندازند (آیه بیست و دوم). از طرفی، بیش از هشتاد سال دیگر قوم اسرائیل به بردگی ادامه داد تا خداوند موسی را به عنوان رهبر قوم اسرائیل تعیین کرد.
یوشع دو جاسوس را به شهر اریحا فرستاد. آن ها به خانه زنی به نام راحاب رفتند تا شب را در آن جا بگذرانند. اما به پادشاه اریحا خبر رسید که چند جاسوس اسرائیلی وارد شهر شده اند. پادشاه افرادی را با این پیغام نزد راحاب فرستاد:"مردانی را که به خانه تو آمده اند به ما تحویل بده، زیرا آن ها جاسوس هستند. اما راحاب گفت:"آن ها پیش من آمدند، ولی نفهمیدم چه کسانی بودند. هنگامی که هوا تاریک شد، پیش از بسته شدن دروازه ها از شهر خارج شدند و من نمی دانم کجا رفتند. اگر به دنبال آن ها بشتابید، می توانید به ایشان برسید". ولی راحاب قبلا آن دو مرد را به پشت بام برده بود و آن ها را زیر توده ای از ساقه های کتان مخفی کرده بود (یوشع فصل دوم).
آیه ای در کتاب مقدس یافت نمی شود که خداوند، به علت دروغگویی راحاب، او را برکت داده باشد. راحاب به خاطر ایمانش مورد لطف و برکت خداوند قرار گرفت. ایمان او سبب شد تا از دو جاسوس اسرائیلی حمایت نماید. در عبرانیان فصل یازدهم آیه سی و یکم، راحاب به خاطر ایمانش ستوده می شود، اما ذکری از دروغ او به میان نمی آید. باید پذیرفت که خداوند دروغ راحاب را به خاطر ایمانش بخشید. از آن جا که راحاب یهودی نبود، از معیارهای اخلاقی که در شریعت خدا آمده بود، اطلاعی نداشت، با این وجود باعث نجات قوم اسرائیل شد. خداوند از ما می خواهد که به او اعتماد کنیم و وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهیم. راحاب این کار را کرد و به خاطر ایمانش ستوده شد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر