۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

آیا می توان فرهنگ های باستانی کتاب مقدس را به امروز ارتباط داد؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
09/26/2013
4 مهر 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در ابتدا باید بگویم که کتاب مقدس در دوران ها و مکانی متفاوت از قرن بیست و یکم میلادی به رشته تحریر درآمده است. آداب و رسوم و به طور کلی فرهنگ آن روزگار با زمان حاضر هیچ گونه ارتباط نزدیکی ندارد. نحوه برخورد مردمان دوران باستان با مسائل زندگی، کاملا متفاوت بود. بنابراین، چگونه می توان تعالیم کتاب مقدس را با جامعه امروز تطبیق داد؟
واقعیت این است که قدمت نگارش عهد عتیق به 2500 تا سه هزار سال قبل مربوط می شود. عهد جدید در حدود دو هزار سال قبل نوشته شد. فرهنگ ها کاملا متفاوت بودند و جای سئوال باقی نمی گذارد. آنچه مردمان در آن روزگار انجام می دادند، برای خودشان قابل درک و پذیرش بود. در حالی که زندگی زمان حاضر با آن دوران شباهتی ندارد.
هم چنین باید این واقعیت را نیز در نظر داشت که در عهد جدید برادران مسیحی به هنگام سلام و احوال پرسی، صورت یکدیگر را می بوسیدند (اول قرنتیان فصل شانزدهم آیه بیستم). امروزه در فرهنگ کشورهای غربی، بوسه دو مرد، همجنس گرایی تلقی می شود. در حالی که در فرهنگ دوران عهد جدید، بوسه بر گونه ها "مقدس" قلمداد می شد.
برده ها بخش مهمی از جامعه رومی را تشکیل می دادند. تخمین زده شده که در قرن اول میلادی در حدود پنجاه میلیون برده در قلمرو امپراطوری روم وجود داشته است. از آن جا که عده ای از بردگان و اربابان، مسیحی شده بودند، کلیسای اولیه می بایست به طور مشخص نحوه ارتباط بردگان با اربابان و بالعکس را تعیین می کرد (افسسیان فصل ششم آیات پنجم تا نهم). شاید برای خوانندگان این سئوال مطرح شود که چرا عهد جدید، برده داری را محکوم نکرد. هدف مسیحیت، آزادی انسان از قلمرو گناه بود. پیامد این تغییر و تحول منجر به برچیده شدن تدریجی برده داری در طول تاریخ شد. به عبارت دیگر، هنگامی که قلب انسان توسط خدا تغییر کند، طرز تفکر او نیز متحول خواهد شد و تاثیر مثبت و سازنده بر جامعه خواهد گذاشت.
در دوران کتاب مقدس زنان دارای حقوق برابر با مردان نبودند و با زنان و دختران مانند کالا رفتار می گردید.
با وجود تفاوت های فرهنگی آن دوران، تعالیم و اصول ابدی کتاب مقدس با زمانه ما کاملا ارتباط برقرار می کند. در واقع کتاب مقدس، پل ارتباطی خدا با انسان است. خدا از طریق کلامش با بشر سخن می گوید. کتاب مقدس شرح می دهد که خدا کیست و چه چیزهایی برای او اهمیت دارند. هم چنین کتاب مقدس غیرت و علاقمندی خدا را برای برقراری دوستی و صمیمیت با انسان توضیح می هد. کلام خدا نگرش کاملا متفاوتی را به انسان ارائه می دهد. بدین ترتیب با شخصیت و جهان بینی خدا آشنا می شویم.
بنابراین فرهنگ دوران باستان، موضوع مهم و اصلی کتاب مقدس نیست، بلکه واکنش انسان به نگرش خدا دارای حائز اهمیت است. این نکته، بر فرهنگ دوران باستان تقدم می یابد و قادر است با تمام دوران ها ارتباط برقرار نماید.
با این توصیف کلام خدا، کتابی تاریخی است. کسانی که با هدایت روح القدس متن کتاب مقدس را نوشته اند، فرهنگ و سنت آن روزگار خود را نیز در نظر داشتند. خدا به جای کنار گذاشتن شخصیت نویسندگان کتاب مقدس، به آن ها تعلیم می داد، آن ها را از تجربیات روحانی عبور می داد تا ایمان آن ها را بنا کند. خدا به آن ها بصیرت و شناخت مافوق طبیعی عطا می کرد. به عبارت دیگر، خدا از آن ها به عنوان ماشین صرف استفاده نمی کرد. سهم و نقش آن ها تنها انتقال کلامی که خدا در ذهن آن ها می گذاشت و یا به آن ها می گفت، نبود. البته در اغلب مواقع آن ها کلمات را واقعا آن طور که از خدا می شنیدند، ثبت می کردند. اما در ضمن این موضوع روشن است که خدا از گنجینه لغات، سبک و تجربیات خود نویسندگان در انتقال و بیان واقعیات مورد استفاده قرار می داد.
وظیفه ما به عنوان خواننده امروزی این است که عملکرد خدا را در طول تاریخ مشاهده وارزیابی کنیم و تعالیم و دستورات الهی را با یاری روح القدس انجام دهیم. کلام خدا طوری است که نمی شود آن را نادیده گرفت. یهودیان در مورد کلام عقیده مخصوصی داشتند. به نظر یهودیان وقتی کلمه ای بیان می شد، یک موجود مستقل می گردید. به عبارت دیگر، کلمه فقط صدایی با مفهوم نبود، بلکه قدرتی بود که جلو می رفت و کاری انجام می داد. وقتی اشعیاء صدای خدا را شنید، خدا به او فرمود که کلامی که از دهان خدا صادر می شود، بی نتیجه نخواهد ماند. نویسنده رساله به عبرانیان می گوید که کلام خدا، زنده است. بعضی از کتاب ها و کلمات هیچ حیاتی در خود ندارند. مثلا افلاطون یکی از بزرگ ترین متفکران جهان بود، ولی امروز توجه چندانی به او نمی شود. بزرگ ترین حقیقت در مورد کلام خدا و وعده های او این است که زنده است و برای هر شخص دارای مفهوم است. تاریخ نشان داده که هر جا کلام خدا وارد شده است و مردم آن را پذیرفتند، اتفاقاتی رخ داده است. وقتی کتاب مقدس با زبان قابل فهم مردم روزگار باستان نوشته شد، نهضت عظیمی بر پا گردید.
به هنگام مطالعه کتاب مقدس، بایستی زمینه فرهنگی و تاریخی را در نظر گرفت. مثلا دستور مربوط به رعایت حجاب خانم ها، یک موضوع کاملا فرهنگی است. یا حکم پولس برخی از زنان که در کلیسا سکوت را رعایت کنند و تعلیم ندهند، به علت رخنه تعلیم غلط در میان زنان بود. این زنان در برخی از کلیساها، با سخنان واعظ با صدای بلند اعتراض می کردند. پولس از آن ها درخواست کرد که در سکوت، تعلیم صحیح را فرا بگیرند و درباره آنچه شنیده اند، تفکر کنند. مقصود پولس این نبود که زنان هرگز تعلیم ندهند. او بارها زنانی را که نبوت می کردند و تعلیم می دادند، مورد تشویق قرار می داد. مسئلۀ مرد سر زن است (اول قرنتیان فصل یازدهم)، باید از دو جنبه الهیاتی و اجتماعی درک شود. جنبه الهیاتی به تفاوت طبیعت زن و مرد در نظام خلقت و هم چنین نقش متفاوت آنها اشاره می‌کند و جنبه اجتماعی به حیطۀ عمل خاص مردان در نظام مردسالار یهود می‌پردازد. اما بایستی در نظر داشت که سیستم اجتماعی دوران باستان در زمان حاضر و به خصوص در کشورهای غربی و در حال توسعه کاملا پذیرفتنی نیست و مشکلات زیادی در زندگی مشترک زن و مرد به وجود می آورد.
از آن جا که کتاب مقدس، کلام خداست، بنابراین با همه انسان ها که دارای فرهنگ های مختلف هستند، در هر عصر و زمان و ارتباط بر قرار می کند. خدا نویسنده اصلی کتاب مقدس است و می خواهد از طریق کلامش با مخلوق خویش سخن بگوید.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر