۱۳۹۲ شهریور ۸, جمعه

چگونه خدای مهربان، نخست زادگان مصر را کشت؟ (خروج فصل دوازدهم آیه بیست و نهم)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ


فرعون قصد نداشت دست از لجاجت بردارد و قوم اسرائیل را آزاد کند. خدا نیز عواقب دردناک اعمالش را گریبانگیر او و همفکرانش کرد. فرعون نمی توانست باور کند که کسی بزرگ تر از او وجود دارد. این بی ایمانی لجوجانه سبب شد دلش سخت گردد. چنان سخت که حتی آن همه بلایای عظیم هم نتواند او را تغییر دهد. تا این که عاقبت وقوع بزرگ ترین بلا، یعنی مرگ پسرش، او را واداشت قدرت و اقتدار خدا را باور کند. قبل از آن، خدا به فرعون بارها فرصت داد تا نظرش را تغییر دهد.

نکته دیگر این که اشتباه است که فرض کنیم از آن جا که مردم هیچ گونه کنترلی بر تصمیمات فرعون نداشتند، صرفا قربانی تصمیمات فرعون بودند. قطعا هر مصری این فرصت را داشت تا از داوری هولناک خدا بگریزد و به موسی و قوم اسرائیل پناه آورد. تردیدی نیست که در نتیجه داوری خدا، عده زیادی از اهالی مصر به عبرانیان ملحق شده بودند. خروج فصل دوازدهم آیه سی و هشتم می گوید که از قوم های دیگر نیز در میان عبرانیان بودند که همراه ایشان از مصر بیرون آمدند.
از سوی دیگر، این تصور هم غلط است که چون فرعون بر تصمیم خود پافشاری می کرد و تغییرناپذیر بود، پس مردم مصر نیز نمی توانستند تغییر کنند! اگرچه مصریان زیر سلطه فرعون بودند، اما می توان تصور کرد که آن ها می توانستند علیه سیاست غلط فرعون، به مخالفت و اعتراض بپردازند و یا حکومت او را سرنگون کنند. در خروج فصل دوازدهم آیه سی و سوم می خوانیم که اهالی مصر به قوم اسرائیل اصرار کردند تا هر چه زودتر از مصر بیرون بروند. مصریان از هیچ کاری فروگذار نبودند تا اسرائیلی ها کشورشان را ترک کنند. خروج فصل دوازدهم نشان می دهد که مردم مصر آشکارا مایل بودند از مشکلی که فرعون به وجود آورده بود، رهایی یابند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر