نویسنده مقاله: تیمور شاهینی
یک. اولین دلیل این است که پیامی که دریافت کرده ایم کاملاً با هدف و شخصیت خدا مطابقت داشته باشد. بهعنوان مثال اگر در دل خود احساس میکنید که باید وارد فعالیتهای بشارتی شوید و این احساس با نوعی شادی عجیب همراه است، دلیلی ندارد که احساستان از طرف خدا نباشد، چون کاملاً با هدف و نقشۀ خدا که همانا نجات گمشدگان است مطابقت دارد. برعکس، اگر در محفلی هستید که میبینید سایرین میخواهند با ارواح ناپاک ارتباط برقرار کنند و ندایی در درونتان شما را از پیوستن به آنها برحذر میدارد، روشن است که این ندا از طرف خداوند است چون با نقشۀ او که همانا نابود کردنِ کارهای شیطان است همخوانی دارد.
دو.اگر احساس میکنید صدای خدا را شنیدهاید، آیا این صدا در شما ترس و شک بوجود میآورد، یا ایمان و دلیری؟ اگر آنچه میشنوید در شما احساس هیجانی عجیب و آرامشخاطری عمیق ایجاد میکند و باعث میشود مطمئن باشید اتفاقی ویژه رخ خواهد داد، در آن صورت این صدا به احتمال زیاد از طرف خداوند است. کتابمقدس نیز به ما میگوید: «باشد که آرامش مسیح دلها و ذهنهای شما را فراگیرد». طبعاً چیزی که تقویتکنندۀ چنین آرامشی است، از طرف خداست. اما اگر این صدا آرامشتان را بر هم میزند، از طرف خدا نیست.
سه.صدای خدا معمولاً مستلزمِ پرداختنِ بهایی شخصی است. بهعبارت دیگر، باید برای اطاعت از این صدا از خودمان مایه بگذاریم. اصولاً کسی که حاضر نیست در زندگی خصوصیاش برای خدا مایه بگذارد، در حضور دیگران و در ملاء عام هم نمیتواند بهخاطر خدا از چیزی دست بکشد. چگونگیِ زندگی شخصی و خصوصیِ فرد مسیحی است که نحوۀ زندگیِ جمعیِ او را رقم میزند. بنابراین آخرین علامت این است که ببینیم آیا صدایی که شنیدهایم مستلزمِ پرداختِ بها و دست کشیدن از تمایلات نفسانیمان است و یا اینکه برعکس، احساس غرور و خودْ بزرگبینی را در ما تقویت میکند. کلام خدا همیشه مستلزمِ پرداختِ بها و زیر پا گذاشتنِ تمایلات نفسانی در زندگی خصوصیمان است.
چهار. تصورش را بکنید که کسی مستقیماً پیغامی جدی به شما داده باشد و از شما خواسته باشد حتماً از آن اطاعت کنید، و آن وقت کمی بعد شخص دیگری را نزدِ یک نفر دیگر بفرستد تا بیاید و درست برعکس آن پیغام را به شما بدهد! آیا تعجب نمیکنید؟ آیا در مورد شخصیتِ منشاء اصلیِ پیغام دچار تردید نمیشوید؟ خدا دارای شخصیتی موقّر و قابلاعتماد است و این طور نیست که هر لحظه پیغامش را عوض کند. این مطابق با شخصیت خدا نیست. بنابراین این بار که شنیدید کسی ادعا میکند مستقیماً از طرف خدا پیغامی دارد، از خود بپرسید آیا این پیغام با شخصیت خدا سازگار است؟ آیا خدا در گذشته به این شیوه عمل کرده است؟ آیا خدا در گذشته با خود من به این شکل سخن گفته است؟ تمام ایمانداران مسیحی میتوانند مستقلاً صدای خدا را بشنوند. برای این کار نیازی به شخصِ ثالث نیست، بویژه اگر خدا درست برعکسِ آن مطلب را به خودتان گفته باشد!
پنج. پیغامی از طرف خدا نیست بیشتر به کسی که پیغام را آورده نفع میرساند، تا به کسی که مخاطبِ آن است. این موضوع را امروزه اغلب درمورد دعا برای مریضان شاهدیم. خدا البته گاهی اوقات مریضان را شفا میدهد. او این قدرت را دارد که حتی مردگان را از مرگ برخیزاند. اما در بسیاری از مواقع اراده خدا این نیست که مردم شفا پیدا کنند، و واقعیت این است که بسیاری از کسانی که بهعنوان مثال مبتلا به سرطاناند، عاقبت بر اثر این بیماری میمیرند. متأسفانه در این بین برخی با اینکه در مورد شفای فردِ بیمار مطمئن نیستند و پیغام خاصی از طرف خدا ندارند، ادعا میکنند صدای خدا را در این مورد شنیدهاند و بدین ترتیب امیدی واهی به بیمار و بستگانش میدهند. نتیجۀ این کار البته این است که اینگونه افراد در نظر اطرافیان مردان و زنانِ روحانی و باایمانی جلوه میکنند که قادرند بر بیماریها نهیب زنند! آنها پیروزمندانه و در حالیکه احساس مهم بودن میکنند بیمارستان را ترک میکنند. اما نتیجه این نبوت دروغین برای خود بیمار چه خواهد بود؟ او بجای آنکه بر خدا توکل کند و بپذیرد که در همه حال باید تسلیم ارادۀ او باشد، با وخیمتر شدنِ وضع مزاجیاش دچار شک و تردید میشود و قدرت خدا را زیر سؤال میبرد، و یا کمایمانیِ خودش را مسبب شفا نیافتناش قلمداد میکند و خودش را به این سبب سرزنش میکند. بدین ترتیب چنین بیماری آخرین روزهای زندگیاش را در بدگمانی و شک و ابهام سپری میکند. اگر خدا براستی به کسی گفته باشد که دعای او باعث شفای فلان بیمار خواهد شد، چنین کسی حاضر خواهد بود روزه بگیرد، و حتی جان خود را به مخاطره اندازد. اما معمولاً رساندن اینگونه پیغامهای شفا برای دهندۀ پیغام متضمنِ هیچ بهایی نیست، بلکه این بیمار و خانوادۀ او هستند که بیشترین بها را بهخاطر چنین نبوتهایی میپردازند. ضمناً کدام نبیِ کاذب را میشناسید که پس از آنکه مشخص شد نبوتش ساختگی بوده و بیمار درگذشته است، از خانواده بیمار معذرت خواسته باشد؟
بنابراین باید بسیار مواظب بود. مسیحیان میتوانند صدای خدا را در مورد مسائل مختلف زندگی بشنوند، اما همیشه باید مواظبِ صداهایی که باعثِ فریبِ ماست و از طرف خدا نیست باشیم. اگر ندایی که شنیدهایم، احساسی که در قلبمان است یا پیغامی که دریافت داشتهایم با هدف و شخصیتِ خدا آنگونه که در کتابمقدس آمده است مطابقت دارد، اگر وجودمان را از شادی و جرأتی پر میسازد که میدانیم از خود ما نیست، و اگر بهنوعی مستلزم فداکاری و ازخودگذشتگی است، میتوان گفت که چنین صدا، احساس یا پیغامی از طرف خداست. اما اگر آنچه میشنویم یا احساس میکنیم بهطور کامل با شخصیت و اَعمالِ خدا منطبق نیست، اگر بجای آنکه روح ما را از شادی و آرامش آکنده سازد تنها برای جسم و تمایلات جسمانیمان خوشایند است، و اگر بیشتر برای منافع خود ما مفید است تا برای کسی که پیغام متوجۀ اوست، در آن صورت باید فوقالعاده مواظب بود!
از خود سئوال کنید:
۱- آیا پیغامی که شنیدهایم با هدف و شخصیت خدا آن طور که در کتابمقدس مکشوف شده است مطابقت دارد؟ ۲- آیا در ما ایمان و اطمینان بوجود میآورد؟ ۳- آیا مستلزمِ فداکاری و ازخودگذشتگی هست؟
یک. اولین دلیل این است که پیامی که دریافت کرده ایم کاملاً با هدف و شخصیت خدا مطابقت داشته باشد. بهعنوان مثال اگر در دل خود احساس میکنید که باید وارد فعالیتهای بشارتی شوید و این احساس با نوعی شادی عجیب همراه است، دلیلی ندارد که احساستان از طرف خدا نباشد، چون کاملاً با هدف و نقشۀ خدا که همانا نجات گمشدگان است مطابقت دارد. برعکس، اگر در محفلی هستید که میبینید سایرین میخواهند با ارواح ناپاک ارتباط برقرار کنند و ندایی در درونتان شما را از پیوستن به آنها برحذر میدارد، روشن است که این ندا از طرف خداوند است چون با نقشۀ او که همانا نابود کردنِ کارهای شیطان است همخوانی دارد.
دو.اگر احساس میکنید صدای خدا را شنیدهاید، آیا این صدا در شما ترس و شک بوجود میآورد، یا ایمان و دلیری؟ اگر آنچه میشنوید در شما احساس هیجانی عجیب و آرامشخاطری عمیق ایجاد میکند و باعث میشود مطمئن باشید اتفاقی ویژه رخ خواهد داد، در آن صورت این صدا به احتمال زیاد از طرف خداوند است. کتابمقدس نیز به ما میگوید: «باشد که آرامش مسیح دلها و ذهنهای شما را فراگیرد». طبعاً چیزی که تقویتکنندۀ چنین آرامشی است، از طرف خداست. اما اگر این صدا آرامشتان را بر هم میزند، از طرف خدا نیست.
سه.صدای خدا معمولاً مستلزمِ پرداختنِ بهایی شخصی است. بهعبارت دیگر، باید برای اطاعت از این صدا از خودمان مایه بگذاریم. اصولاً کسی که حاضر نیست در زندگی خصوصیاش برای خدا مایه بگذارد، در حضور دیگران و در ملاء عام هم نمیتواند بهخاطر خدا از چیزی دست بکشد. چگونگیِ زندگی شخصی و خصوصیِ فرد مسیحی است که نحوۀ زندگیِ جمعیِ او را رقم میزند. بنابراین آخرین علامت این است که ببینیم آیا صدایی که شنیدهایم مستلزمِ پرداختِ بها و دست کشیدن از تمایلات نفسانیمان است و یا اینکه برعکس، احساس غرور و خودْ بزرگبینی را در ما تقویت میکند. کلام خدا همیشه مستلزمِ پرداختِ بها و زیر پا گذاشتنِ تمایلات نفسانی در زندگی خصوصیمان است.
چهار. تصورش را بکنید که کسی مستقیماً پیغامی جدی به شما داده باشد و از شما خواسته باشد حتماً از آن اطاعت کنید، و آن وقت کمی بعد شخص دیگری را نزدِ یک نفر دیگر بفرستد تا بیاید و درست برعکس آن پیغام را به شما بدهد! آیا تعجب نمیکنید؟ آیا در مورد شخصیتِ منشاء اصلیِ پیغام دچار تردید نمیشوید؟ خدا دارای شخصیتی موقّر و قابلاعتماد است و این طور نیست که هر لحظه پیغامش را عوض کند. این مطابق با شخصیت خدا نیست. بنابراین این بار که شنیدید کسی ادعا میکند مستقیماً از طرف خدا پیغامی دارد، از خود بپرسید آیا این پیغام با شخصیت خدا سازگار است؟ آیا خدا در گذشته به این شیوه عمل کرده است؟ آیا خدا در گذشته با خود من به این شکل سخن گفته است؟ تمام ایمانداران مسیحی میتوانند مستقلاً صدای خدا را بشنوند. برای این کار نیازی به شخصِ ثالث نیست، بویژه اگر خدا درست برعکسِ آن مطلب را به خودتان گفته باشد!
پنج. پیغامی از طرف خدا نیست بیشتر به کسی که پیغام را آورده نفع میرساند، تا به کسی که مخاطبِ آن است. این موضوع را امروزه اغلب درمورد دعا برای مریضان شاهدیم. خدا البته گاهی اوقات مریضان را شفا میدهد. او این قدرت را دارد که حتی مردگان را از مرگ برخیزاند. اما در بسیاری از مواقع اراده خدا این نیست که مردم شفا پیدا کنند، و واقعیت این است که بسیاری از کسانی که بهعنوان مثال مبتلا به سرطاناند، عاقبت بر اثر این بیماری میمیرند. متأسفانه در این بین برخی با اینکه در مورد شفای فردِ بیمار مطمئن نیستند و پیغام خاصی از طرف خدا ندارند، ادعا میکنند صدای خدا را در این مورد شنیدهاند و بدین ترتیب امیدی واهی به بیمار و بستگانش میدهند. نتیجۀ این کار البته این است که اینگونه افراد در نظر اطرافیان مردان و زنانِ روحانی و باایمانی جلوه میکنند که قادرند بر بیماریها نهیب زنند! آنها پیروزمندانه و در حالیکه احساس مهم بودن میکنند بیمارستان را ترک میکنند. اما نتیجه این نبوت دروغین برای خود بیمار چه خواهد بود؟ او بجای آنکه بر خدا توکل کند و بپذیرد که در همه حال باید تسلیم ارادۀ او باشد، با وخیمتر شدنِ وضع مزاجیاش دچار شک و تردید میشود و قدرت خدا را زیر سؤال میبرد، و یا کمایمانیِ خودش را مسبب شفا نیافتناش قلمداد میکند و خودش را به این سبب سرزنش میکند. بدین ترتیب چنین بیماری آخرین روزهای زندگیاش را در بدگمانی و شک و ابهام سپری میکند. اگر خدا براستی به کسی گفته باشد که دعای او باعث شفای فلان بیمار خواهد شد، چنین کسی حاضر خواهد بود روزه بگیرد، و حتی جان خود را به مخاطره اندازد. اما معمولاً رساندن اینگونه پیغامهای شفا برای دهندۀ پیغام متضمنِ هیچ بهایی نیست، بلکه این بیمار و خانوادۀ او هستند که بیشترین بها را بهخاطر چنین نبوتهایی میپردازند. ضمناً کدام نبیِ کاذب را میشناسید که پس از آنکه مشخص شد نبوتش ساختگی بوده و بیمار درگذشته است، از خانواده بیمار معذرت خواسته باشد؟
بنابراین باید بسیار مواظب بود. مسیحیان میتوانند صدای خدا را در مورد مسائل مختلف زندگی بشنوند، اما همیشه باید مواظبِ صداهایی که باعثِ فریبِ ماست و از طرف خدا نیست باشیم. اگر ندایی که شنیدهایم، احساسی که در قلبمان است یا پیغامی که دریافت داشتهایم با هدف و شخصیتِ خدا آنگونه که در کتابمقدس آمده است مطابقت دارد، اگر وجودمان را از شادی و جرأتی پر میسازد که میدانیم از خود ما نیست، و اگر بهنوعی مستلزم فداکاری و ازخودگذشتگی است، میتوان گفت که چنین صدا، احساس یا پیغامی از طرف خداست. اما اگر آنچه میشنویم یا احساس میکنیم بهطور کامل با شخصیت و اَعمالِ خدا منطبق نیست، اگر بجای آنکه روح ما را از شادی و آرامش آکنده سازد تنها برای جسم و تمایلات جسمانیمان خوشایند است، و اگر بیشتر برای منافع خود ما مفید است تا برای کسی که پیغام متوجۀ اوست، در آن صورت باید فوقالعاده مواظب بود!
از خود سئوال کنید:
۱- آیا پیغامی که شنیدهایم با هدف و شخصیت خدا آن طور که در کتابمقدس مکشوف شده است مطابقت دارد؟ ۲- آیا در ما ایمان و اطمینان بوجود میآورد؟ ۳- آیا مستلزمِ فداکاری و ازخودگذشتگی هست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر