۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

بررسی انجیل متی فصل 8 آیات 5 تا 13



و چون عیسی وارد کفرناحوم شد، یوز باشی ای نزد وی آمد و بدو التماس نموده، 6 گفت، ای خداوند، خادم من مفلوج در خانه خوابیده و به شدت متألم است. 7 عیسی بدو گفت، من آمده، او را شفا خواهم داد. 8 یوز باشی در جواب گفت، خداوندا، لایق آن نیام که زیر سقف من آیی. بلکه فقط سخنی بگو و خادم من صحت خواهد یافت. 9 زیرا که من نیز مردی زیر حکم هستم و سپاهیان را زیر دست خود دارم؛ چون به یکی گویم برو، میرود و به دیگری بیا، میآید و به غلام خود فلان کار را بکن، میکند. 10 عیسی چون این سخن را شنید، متعجب شده، به همراهان خود گفت، هرآینه به شما میگویم که چنین ایمانی در اسرائیل هم نیافتهام. 11 و به شما میگویم که بسا از مشرق و مغرب آمده، در ملکوت آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب خواهند نشست؛ 12 اما پسران ملکوت بیرون افکنده خواهند شد، در ظلمت خارجی جایی که گریه و فشار دندان باشد. 13 پس عیسی به یوز باشی گفت، برو، بر وفق ایمانت تو را عطا شود، که در ساعت خادم او صحت یافت.

عیسی مسیح وارد کفرناحوم می‌شد و یک افسر رومی به نزد او آمد. این افسر رومی 100 سرباز زیر نظر خود داشت.

این یوز باشی یا همان افسر رومی یک غیر یهودی بود و نه به طور حتم یک رومی! زیرا که هیرودیس آنتیپاس نظامیان خود را از هر قوم و نژادی استخدام می‌نمود و چون به استخدام روم درآمده بودند به آن‌ها لقب رومی داده می‌شد.

خادم این افسر رومی به علت بیماری مانند یک فلج در بستر بیماری افتاده بود و به شدت درد داشت.

طبق قانون برده‌داری صاحب برده در زمان بیماری برده می‌توانست او را از خانه بیرون کند! اما این افسر رومی این‌کار را نکرد و به نزد عیسی مسیح آمد برای دریافت شفا، نه برای خود بلکه برای برده‌اش!

عیسی مسیح در جواب درخواست افسر رومی گفت که من می‌آیم و او را شفا می‌دهم؛ اما افسر رومی خود را که فروتن کرده بود، فروتن‌تر ساخت و گفت: لایق آن نیام که زیر سقف من آیی!

طبق قانون یهود یک یهودی نمی‌توانست به خانۀ یک غیر یهودی برود و این مسئله را هم به سربازان رومی آموزش می‌دادند. پس افسر رومی به خوبی می‌دانست که عیسی مسیح طبق قانون یهود نمی‌تواند به خانۀ او بیاید.

افسر رومی چقدر هشیارانه عمل می‌کند و با چه ادبیات زیبایی این را اعلام می‌کند که عیسی مسیح طبق قانون شریعت نمی‌تواند به خانۀ او بیاید.

پس چه کار باید کرد؟ او به سلسله‌مراتب نظامی خوب آشنا بود و صاحبان قدرت و اقتدار آن‌ها را می‌دانست پس به عیسی مسیح گفت: «فقط سخنی بگو و خادم من صحت خواهد یافت!» من خودم هم سربازها و غلامانی دارم که تحت امر من هستند!

در آیه 10 عیسی مسیح چرا تعجب کرد؟ نجات اول برای قوم یهود بود و بعد برای غیر یهودی‌ها. عیسی مسیح از این متعجب شد که یک غیر یهودی با ایمانی از او درخواست می‌کند که مردم قوم برگزیدۀ خدا به آن پی نبرده بودند!

نقطه قوت ایمان افسر رومی چه بود؟ بعضی از مفسرین بر این باور هستند که افسر رومی به این پی برده بود که عیسی مسیح از راه دور هم می‌تواند شفا دهد که این تفسیر کمی ضعیف هست.

اما برخی دیگر از مفسران بر این باور هستند که نقطه قوت ایمان افسر رومی، پی بردن به قدرت و اقتدار مسیح بود.
افسر رومی پی برده بود که شفا تحت فرمان عیسی مسیح است.

آیات 11 و 12 به قوم یهود اشاره دارد و این به دان معنی نیست که یهودی‌ها نجات نخواهند یافت و غیر یهودی‌ها در ملکوت خداخواهند بود! در آیه 12 اصطلاح «فشار دندان» به شریران دلالت دارد که بر عادلان خشمگین هستند.

هرکسی که تحت اراده و خواست خدا زندگی نکند وارد ملکوت خدا نخواهد شد. نژاد و قومیت هم هیچ تاثیری بر نجات کسی ندارد.
در آیه 13 هم عیسی مسیح به این موضوع اشاره می‌کند و می‌فرماید: «بر وفق ایمانت تو را عطا شود» نه بر وفق قومیت و یا نژادت!

امروز هم عیسی مسیح همان خدای ازلی است، خدایی که نه پیر شده و نه از قدرت او کاسته شده، او خدایی است که با کلامی آسمان و زمین را خلق کرد. امروز تنها کافی ست که کلامی بگوید و ما را شفا دهد.

بدون شک اگر ارادۀ خدا باشد و کلامی بگوید شفا جاری خواهد شد.

در آخر سخنی دارم باکسانی که بر این باور هستند که چون از فلان کلیسا هستند و یا چون پیرو فلان الهی دان هستند و یا اینکه چون مسیحی هستند در ملکوت خداخواهند بود، باید عرض کنم که برادر و یا خواهرم هیچ پاپی و هیچ الهی دانی و هیچ کشیشی باعث نجات شما نخواهد شد.

هر کسی که ارادۀ خدا را در زندگی خودش و نه دیگران عملی کند، نجات خواهد یافت. (انجیل متی فصل 7 آیه 21 نه هر که مرا، خداوند، خداوند، گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه ارادۀ پدر مرا که در آسمان است بجا آورد.)

فیض و برکات خداوند همراه با شما باد. آمین

رادیو ترسایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر