۱۳۹۲ فروردین ۲۱, چهارشنبه

«خداوند، شبان من است»


خداوند شبان من است . محتاج به هیچ چیز نخواهم بود . 2 – در چمنزارهای سرسبز مرا می خواباند . در کنار آبهای آرام مرا رهبری میکند . 3 – جان تازه ای به من می بخشد و به خاطر نام خود ، مرا به راه راست هدایت می نماید . 4 – حتی هنگام گذشتن از درۀ تاریک مرگ از چیزی نمی ترسم ، زیرا تو همراه من هستی . عصا وچوبدستی تو مرا حمایت خواهد کرد . 5 – سفره ای  برای من در حضور دشمنانم می گسترانی و مرا چون مهمانی عزیز در این ضیافت می پذیری و جام مرا لبریز می گردانی . 6 – اطمینان دارم که تمام عمرم به من لطف و محبّت خواهی نمود ، و تا زمانی که زنده هستم ، در خانۀ خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالآباد. " آمین"
مزامیر 23

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر