۱۳۹۴ اسفند ۱۰, دوشنبه

پولس کیست؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پولس یک یهودی غیرتمند و از رهبران یهود بود. او در شهر طرسوس متولد شده بود و در آن شهر بهترین تعلیمات دین یهود و علوم آن روزگار را فرا گرفت. در طرسوس دانشگاه معروفی واقع بود که فلسفه و فرهنگ رواقیون (مکتب خوداری و پرهیزکاری) در آن نفوذ زیادی داشت.
پولس مانند پدرش شهروند روم بود که در آن دوره امتیاز بزرگی بود. پولس با فرهنگ و تفکر یونانی کاملا آشنایی داشت.
او به زبان یونانی تسلط داشت و بارها استادی خود را در مباحثه و مناظره نشان داده بود.
اگر کسی بخواهد تغییر زندگی پولس را بفهمد، لازم است درک کند چرا او به شدت با مسیحیت دشمنی داشت. دلیل آن دشمنی، اعتقاد کامل او به شریعت یهود بود که نارضایتی او را نسبت به مسیح و کلیسای قرن اول میلادی تحریک می کرد.
پولس فردی بسیار مذهبی بود. در واقع او عضو فرقه فریسیان بود. عهد عتیق را می دانست و صادقانه اعتقاد داشت که جنبش مسیحی برای یهودیت خطرناک است. بنابراین از ایمان مسیحی نفرت داشت و با شقاوت، مسیحیان را شکنجه و آزار می داد.
رنجش پولس از پیام مسیحیت درباره مسیح به عنوان نجات دهنده بود. پولس معتقد بود که شریعت عامل نجات است. به عبارت دیگر، مسیحیت به قلب اعتقادات یهودی پولس حمله می کرد. بنابراین، نابودی مسیحیان هدف اصلی زندگی پولس گردید.
او مانند رهبران مذهبی یهود فکر می کرد که مسیح و شاگردانش پیروان شیطان هستند. این نکته در تلمود (روایات یهود) قرن اول میلادی ذکر شده که مسیح جادوگر بوده! در نتیجه، پیغام شاگردان عیسی که کم سواد بودند و از تحصیلات الهیات دین یهود نیز برخوردار نبودند، نمی توانست او را قانع سازد.
چرا شاگردان مسیح به پولس بشارت ندادند؟
ملاقات شاگردان با پولس که دشمن سرسخت مسیحیت بود، تقریبا غیرممکن بود، زیرا به محض مشاهده شاگردان، آن ها را دستگیر و روانه زندان می کرد! هم چنین پولس از مقامات شورای رهبری اسرائیل (سهندرین) بود، و یافتن و قرارملاقات با او چندان آسان به نظر نمی رسید.
ملاقات مسیح با پولس
او تعقیب و دستگیری مسیحیان را در دستور کار داشت. او در حالی عازم دمشق بود که مدارک لازم را برای دستگیری پیروان عیسی در اختیار داشت. او تصمیم داشت آن ها را به اورشلیم برگرداند و محاکمه کند.
در مسیر دمشق، رویدادی رخ داد. نوری از آسمان در اطراف او تابید. او به زمین افتاد و صدایی شنید:"چرا بر من جفا می کنی؟" پولس پرسید:"تو کیستی؟" پاسخ آمد:"من عیسی هستم. همان کسی که تو بر او جفا می کنی..." خوشبختانه عده ای از دشمنان مسیحیت نیز همراه او شاهد این واقعه عجیب بودند. خداوند قادر مطلق است و می تواند معجزه نماید. او قادر است دشمن خود را به دوست وفادار تبدیل کند.
مخالفان مسیحیت معتقدند که پولس، مسیحیت را تحریف کرد. بنابراین این سئوال مطرح می شود که اگر خدا می دانست پولس تعالیم غلط را تعلیم خواهد داد، چرا به طور استثنایی با او ملاقات کرد؟ این ادعا، پیش دانی خدا را زیر سئوال می برد.
شخصیت پولس قبل از رویداد جاده دمشق، فردی غیرقابل تحمل، تندخو، شکنجه گر، متعصب مذهبی و مغرور بود. او بعد از دگرگونی توسط خداوند به شخصی بردبار، مهربان و فداکار تبدیل شد. چیزی که زندگی پولس را تبدیل کرد، یک تجربه روحانی عمیق بود. خدا او را از شکنجه گر مسیحیان به واعظ مسیح تبدیل کرد. همان طور که اشاره شد، پولس شخص تحصیل کرده در الهیات یهود بود.
او برای درک دوران شریعت و تعالیم مسیح، به مدت سه سال در بیابان های یهودیه به سر برد و در طی این مدت، خداوند نکات زیادی را درباره الهیات مسیحی بر او مکشوف کرد که جزئیات آن رادر نامه هایش به کلیساها نوشت. شاگردان مسیح و پدران کلیسا هرگز با تعالیم و فعالیت های بشارتی پولس مخالفت نکردند.
پولس طی سه سفر بشارتی در سرتاسر امپراطوری روم، برای مسیح موعظه کرد. او نامه هایی به کلیساهای مختلف نوشت که قسمتی از عهد جدید را تشکیل می دهد.

۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه

* خیلی از ما دوست داری که بعد از ایماندار شدن غسل تعمید بگیریم و فکر میکنیم این قضیه جایگاه والا و ویژه ایی در ایمان و رشد ایمانی ما دارد، در صورتی که آیات بسیاری در کلام هست که اعلام میکند ما باید در شخصیت و انسانیت قبلی خود بمیریم وتبدیل به شخص جدیدی که هدایتگرش روح القدس است بشویم و تعمید واقعی یعنی همین... آمین

* یقینا اگر همینک در زیر فشار زندگی هستی، بدان که چنانچه به مسیح خداوند توکل نمایی و صبر پیشه کنی و به امید پیروزی آینده، از همینک شاد زیست کنی، در حال کام برداشتن بزرگترین قدم درست در زندگی ات هستی!!! و بطور معجزه آسا روزی شرایط برایت هموار خواهد شد و نتیجه ایمان و ایستادگی ات را خواهی دید... آمین


۱۳۹۴ اسفند ۷, جمعه

خار در جسم پولس چه بود؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پولس به اعضای کلیسای قرنتس به "خاری در جسمش" اشاره کرد (دوم قرنتیان فصل 12 آیه 7). مقصود او از "خار در جسم" چه بود؟
برخی بر این باورند که "خار" زحمات و مشکلاتی است که پولس به هنگام بشارت انجیل متحمل می شد، مانند سنگسار شدن، شلاق خوردن، زندانی شدن، اتهامات واهی... (دوم قرنتیان فصل 12 آیه 10).
عده دیگر می گویند "خار" اشاره به یک شخص دارد. آن شخص "اسکندر مسگر" بود که به پولس بسیار بدی کرده بود (دوم تیموتاوس فصل 4 آیه 14). در اعمال رسولان فصل 19 آیات 33- 34 و هم چنین اول تیموتاوس فصل 1 آیه 20 از فردی به نام اسکندر سخن به میان آمده است. احتمال دارد که اسکندر مسگر به دروغ علیه پولس شهادت داده باشد.
اما عقیده ای که بیش از همه مورد قبول است آن است که مقصود پولس از "خار" ضعف جسمانی است که منجر به رشد روحانی او می گردید. این خار اشاره به نوعی مرض چشمی دارد مانند تراخم مزمن. اگرچه دردآور نبود، اما باعث می شود چهره شخص بیمار ظاهری چندش آور به خود بگیرد. او چهارده سال پیش از نوشتن دو مین نامه به کلیسای قرنتس، به این مرض مبتلا شده بود (ایات 2 و 7) که هم زمان بود با ورود او به غلاطیه (اولین سفر بشارتی).
زمانی که پولس برای اولین مرتبه به ایالت غلاطیه (ترکیه کنونی) سفر کرد، به این بیماری مبتلا شده بود. در نتیجه از ضعف بدنی رنج می برد. شاید به علت همین بیماری قادر به ادامه سفر نبود و ناچار شد تا بهبودی کامل در غلاطیه اقامت کند. برخی بر این باورند که ضعف بینایی او به هنگام سنگسار شدن در شهر لستره (واقع در ایالت غلاطیه) ایجاد شد.
آنچه مشخص است پولس حتی علی رغم ضعف و بیماری، به بشارت انجیل ادامه می داد.
او هنگامی که به غلاطیه رسید ار ضعف بدنی برخوردار بود (غلاطیان فصل 4 ایه 13). در ظاهر او حالتی ایجاد شده بود که باعث کراهت بینندگان می شد (غلاطیان فصل 4 آیه 14). اعضای کلیسای غلاطیان حاضر بودند چشمان خود را نیز به او بدهند (غلاطیان فصل 4 آیه 15).
این خود بیانگر ناراحتی چشمی او بود. دست خط درشت پولس نیز احتمالا مربوط به دید کم او بود (غلاطیان فصل 6 آیه 11). شاید دلیل این که او همواره رساله های خود را با دیکته کردن به بعضی از افراد به نگارش درمی آورد، نیز ضعف بینایی او بود.
مردم غلاطیه قدرت انجیل و قدرت مسیح را در ضعف و بیماری پولس دیدند. خدا به پولس فرمود:"فیض من برای تو کافی است، زیرا قوت من در ضعف کامل می گردد" (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 9- 10).
پولس دلیل وجود این خار را به "شیطان" نسبت می دهد. او نیز مانند ایوب رنج می کشید، زیرا مسبب آن شیطان بود (ایوب فصل 1 آیه 12).

۱۳۹۴ اسفند ۶, پنجشنبه

آیا شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد؟ (بخش دوم)

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
نظریه "شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد" سوالاتی را مطرح می سازد:
اگر خدا در یهودیان توهم ایجاد کرد، چرا آنان را فریب داد تا باور کنند مسیح مصلوب شده؟
چرا مردم باید شاهد مصلوب شدن فردی باشند که این تصور را آنان ایجاد کند که مسیح مصلوب شده؟
اگر خدا قدوس و مقدس است، نمی تواند با فریب و نیرنگ عمل کند!
آیا روش دیگری برای مخفی شدن مسیح وجود نداشت؟
آیا مسیح برای رستگاری و هدایت مردم آمده بود یا فرار از مرگ و فریب دادن مردم؟
چرا 600 سال مسیحیان این دروغ را باور کردند که مسیح مصلوب شده تا دین اسلام ظهور کند و حقیقت را بگوید؟
"فدیه شدن مسیح" اساس ایمان مسیحی و نجات شناسی است. چرا این اصل باید بر دروغ استوار باشد؟
آیا می توان خدای مقدس و قادرمطلق را این گونه معرفی کرد که مردم را فریب داد و به آنان دروغ گفت؟
آیا زنده شدن مسیح معجزه بزرگ تلقی نمی شود؟
بهترین عملکرد مسیح چه بود: شورش مسلحانه و قتل دشمنانش یا بخشش دشمنان و فدیه شدن برای رهایی بشر از قلمرو گناه؟
اگر شخص دیگر به جای مسیح مصلوب شد، چگونه توانست دشمنانش را ببخشد و به دزدی که توبه کرد، وعده دیدار در بهشت را بدهد؟
چرا خدا باید مادر عیسی را فریب و آزار دهد که تصور کند شاهد درد و رنج پسرش است؟
اناجیل گزارش می دهند که عده ای در نزدیکی صلیب گریان بودند. چرا خدا آنان را فریب داد؟
در کتاب "تفسیر الکبیر" جلد یازدهم صفحه 102 نوشته شده که فقط چهره آن شخص دیگر به شباهت مسیح درآمد. اما بدنش تغییر نکرد! چگونه مریم، یوحنا (شاگرد مسیح) و یهودیان، رنگ پوست بدن، وزن، میزان قد، صدا و رنگ لباس عیسی را تشخیص ندادند؟
هنگامی که مسیح جای میخ ها را بر دستان خود و هم چنین جای نیزه را در پهلوی خود به شاگردانش نشان داد، هیچکدام تضادی میان رنگ پوست، قد، وزن و صدای او با عیسی قبل از مرگ ندیدند (یوحنا فصل 20 آیات 19- 20).

۱۳۹۴ اسفند ۴, سه‌شنبه

زخمهای کهنه و شفای تازه در شروع سال نو ایرانی .

وقتی پسران یعقوب بعد از بیست و دو سال به او گفتند پسرت یوسف زنده است او باور نکرد و حاضر نشد از کلبه احزانش بیرون بیاید . " یعقوب حرف ایشانرا باور نکرد " پیدایش 45 : 26
.
چطور آنها توانستند کسیکه سالها با موضوع مرگ پسرش خوابیده و بیدار شده را از باور مرگ آزاد و به باور حیات منتقل کنند؟ آنها دو کار انجام دادند 
.
1- همه سخنان نیکویی که یوسف به آنها گفته بود را به یعقوب گفتند
2-عرابه هاییکه یوسف برای آوردن یعقوب به مصر فرستاده بود را به او نشان دادند " آنگاه روح یـعقوب زنده شد و گفت پسر من زنده است " پیدایش 45 : 27 و 28
.
و این رمـز ما در شروع سال نـو برای رهایی از تمام زخمهای کهنه و غمهایی ست که سالها در آنها زندگی کرده ایم .
.
اول : شنیدن صدای خدا برای اینکه اعتماد کنیم رویای ما و وعده های خدا برای رسانیدن ما به رویاهایمان زنده است و ما فراموش شده محکوم به حبس ابد در کلبه احزان نیستیم .
.
دوم اینکه : با چشمان دلمان تدارک خدا را که برای منتقل کردن ما از کلبه احزان زندگی به قلمرو اقتدار و احترام و جلال غیر قابل وصفی در عیسی مسیح فرستاده است را ببینیم آنگاه روح ما مانند روح یعقوب زنده خواهد شد و تاجی به عوض تمام سالهای خاکستر شده در کلبه احزانمان دریافت خواهیم کرد . جلیل سپهر

۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

اگر کتاب مقدس کلام خداست، چرا انسان ها ادعا می کنند "کلام خدا" تحریف شده؟ آیا آنان در مقام و موقعیتی برابر با خدا قرار دارند که چنین ادعایی را مطرح می سازند؟ اگر خدا کلامش را باطل کرده، پس ادعای او مبنی بر "هیچکس نمی تواند کلامش را تغییر دهد" دروغ از آب درمی آید! هم چنین این سوال مطرح می شود که آیا تا قبل از ظهور اسلام، کسانی که به کتاب مقدس اعتقاد داشتند از "خدای واقعی" پیروی می کردند؟ چطور می‌شود به کلام خدا اعتماد کرد، اگر او اجازه دهد تا کلامش را انسان ها تغییر دهند و یا وعده‌ای را که داده به جای نیاورد؟ مگر او قادر مطلق نیست که مانع دست‌کاری و تحریف سخنانش شود؟ اگر خدا می خواهد تغییر عمیق و مثبت در مردم ایجاد کند، هرگز اجازه نمی دهد اقدام او برای نجات بشر ضعیف، سطحی و سست باشد. جملات برگزیده از کتاب دفاعیات مسیحی (پرسش و پاسخ درباره مسیحیت و کتاب مقدس)

۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

چطور بدانم راهيكه بايد برم بكدام طرف است ؟ چطور بدانم اراده خدا براي آينده زندگي ام چيست ؟

مزمور ٣٢ : ٨
ترا حكمت خواهم آموخت
ترا ارشاد خواهم كرد
ترا نصيحت خواهم كرد
تا راهيكه بايد بروي را بداني
١- حكمت اطلاعات مورد نياز راه است و با خواندن كلام خدا بدست ميآيد
٢- ارشاد كردن نقشه راه است كه بوسيله از پشت سر عيسي قدم زدن بدست ميآيد چون او فرمود من راه و راستي هستم
٣- نصيحت اصلاح كردن مسير اشتباه است كه بوسيله رعايت ضوابط و انضباط الهي بدست ميآيد
وقتي اطلاعات و نقشه راه و طريق فهميدن مسير اشتباه را بدانيم آنوقت ميفهميم راه درست كدام است فقط بايد تصميم بگيريم در آن قدم بگذاريم .
اگر مشكلي در تصميم گرفتن براي راهيكه بايد برويم نداشته باشيم دانستن راه و راستي آسان است . جليل سپهر

۱۳۹۴ بهمن ۲۸, چهارشنبه

يك دست صدا ندارد . . . بدست آوردن بركاتي كه هنوز در آرزویش هستیم و تحـقـق وعـده هاییکه هنوز بوقـوع نپـیوسـته تنها ازطريق همكاري دسـت مــا و دسـت خــدا ممكن است. یک دست متعلق به هرکه باشد هیچ صـدایی نـدارد . حتی دسـت قدرتمند خدا بدون همکاری دستهای ضعیـف ما در زندگی مان هیچ صدایی نخواهد داشت . . اما منظور از دستهای ما و خدا چیست ؟ ايمان ما دستهاي خالي ما است زیرا ایمان دلیل وجود چیزهایست که هرجند وجود دارند ولی هنوز ما ندیده ایم و با اعتماد آنرا میپذیریم فيض خدا دستهاي پر از رحمت خداست زیرا که تمام پری وکمال مطلق درخداوند ساکن است . بنابراین بايد با اعتماد و ايمان دستهاي خالي خود را به دستهاي پـر از فيض خدا بدهيم .آنوقت صداي پر ابهت هـمكاري دستهای ما و خـدا به گوش دنیای شک و تردید خواهد رسید و تخت ناامیدی ها را خواهد لـرزاند و ما صدایـش را بوسيله جاري شدن بركت خدا در زندگي مـان خواهيم شـنـيـد . جليل سپهر


ادعای مخالفان مسیحیت: عيسي به مادرش بی احترامی کرد (لوقا فصل 11 آیات 27- 28)

به دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از ادعای مخالفان مسیحیت آن است که عيسي به مادرش بی احترامی کرد و به او تهمت بي ايماني زد و مدعي شد كه مادرش به دستورات خداوند عمل نمي كند (لوقا فصل 11 آیات 27- 28). آیا چنین اتهامی درست است؟
ابتدا باید متن لوقا فصل 11 آیات 27- 28 مطالعه کنیم:
"عیسی مشغول موعظه بود که زنی از میان جمعیت با صدای بلند گفت:"خوشابه حال آن مادری که تو را به دنیا آورد و شیر داد." عیسی در جواب گفت:"بلی، اما خوشبخت تر از مادر من، کسی است که کلام خدا را می شنود و به آن عمل می کند."
پاسخ مسیح در دو بخش است و بسیار حائز اهمیت است.
یک. او در پاسخ به آن زن، انکار نکرد که مادرش خوشبخت است. حتی مریم (مادر عیسی) نیز با ایمان به مسیح و پیروی او، برکات بیشتری دریافت می کرد تا این که فقط مادر او باشد. این پاسخی است به کسانی که مریم را تکریم و پرستش می کنند!
عیسی یهودیانی را مخاطب قرار داد که ارزش زیادی به پیوندهای خانوادگی می دادند. ارزش هر مرد به اجداد او بود و ارزش هر زن به پسرانی که به دنیا می آورد. پاسخ مسیح به آن زن، بدان معنا بود که تصمیمات فردی هر شخص مهم تر از جایگاه او در تبار خانوادگی است.
دو. آن زن تعالیم مسیح را شنیده بود و فریاد زد:"خوشا به حال مادری که تو را به دنیا آورد". او آرزو داشت که پسری نظیر عیسی داشت. اما مسیح پاسخ داد که لزومی ندارد که مادر او باشد تا برکت یابد. هر که از کلام خدا اطاعت کند، برکت را دریافت خواهد کرد، همان طور که مادر عیسی برکت یافت. هم چنین عیسی با این پاسخ نشان می دهد که اهمیت زن فقط به توانایی تولید مثل او نیست.
رابطه حقیقی با عیسی به پیوندهای طبیعی محدود نیست، بلکه به اطاعت از کلام خدا بستگی دارد. او کسانی را اعضای خانواده خود می داند که به کلام او توجه می کنند و با فروتنی آن را می پذیرند و بی چون و چرا از آن اطاعت می کنند. اطاعت یا نافرمانی از مسیح، وضعیت رابطه مان را با خدا مشخص می سازد. فیض و لطف الهی چیز متفاوتی از تبار خانوادگی است.
رهبران مذهبی یهود به مسیح گفتند:" پدر ما ابراهیم است" (یوحنا فصل 8 آیه 39). در آن دوران یهودیان فکر می کردند چون از نسل ابراهیم هستند، مورد قبول خدا می باشند و به بهشت می روند. آن ها گمان می کردند چون فرزند ابراهیم هستند، خداوند از آن ها خشنود است. عیسی پاسخ داد:"نه، اگر چنین بود، شما نیز از رفتار خوب ابراهیم سرمشق می گرفتید" (آیه 39).
عیسی فرزندان موروثی را از فرزندان واقعی متمایز می سازد. در حالی که اعمال رهبران مذهبی نشان می داد که فرزند واقعی شیطان هستند. امروزه نیز عضویت در کلیسا و پیوند خانوادگی با کشیش ها، شخص را فرزند خدا نمی سازد.
کسانی که به مسیح ایمان دارند و از اراده خدا اطاعت می کنند، در حکم خانواده روحانی یکدیگرند. آن ها فرزند خدا و خواهران و برادران روحانی مسیح و یکدیگرند. این خانواده روحانی تا ابدیت دوام خواهد داشت.

۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

آیا مسیح از زمان بازگشت دوباره خود به زمین اطلاعی نداشت؟ (متی فصل 24 آیه 36)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت می پرسند که چرا مسیح از زمان بازگشت دوباره خود به زمین، اظهار بی اطلاعی کرد؟ کتاب مقدس تعلیم می دهد که مسیح خداوند است (یوحنا فصل 1 آیه 1) و او همه چیز را می داند (یوحنا فصل 2 آیه 24، کولسیان فصل 2 آیه 3). با این توصیف او به شاگردانش گفت:"هیچکس نمی داند چه روزی و چه ساعتی دنیا به آخر خواهد رسید. حتی فرشتگان هم نمی دانند. فرزند خدا نیز از آن بی خبر است. فقط پدرم خدا آن را می داند" (متی فصل 24 آیه 36).
عده ای معتقدند که باید تفاوت قائل شد میان مسیح خداوند و عیسی به عنوان انسان. او به عنوان خدا دانای مطلق بود و از همه چیز آگاهی داشت. بنابراین می دانست چه زمانی باز خواهد گشت. اما به عنوان انسان، دارای محدویت هایی بود و از قابلیت کامل الهی برخوردار نبود. پس آگاهی و دانش او کامل نبود.
وقتی متن متی فصل 24 را با دقت بررسی کنیم، درمی یابیم که عیسی ابتدا شاگردانش را به کوه زیتون برد. این کوه، مکانی است که طبق پیشگویی زکریا نبی، مسیح به هنگام بازگشت دوباره خود، بر آن ظاهر خواهد شد (زکریا فصل 14 آیه 4).
متی گزارش می دهد که مسیح بر دامنه کوه زیتون نشست و درباره رویدادهای آینده سخن گفت. سخنان عیسی نشان می دهد که او از وقایع آینده کاملا اطلاع داشت. او حتی به نشانه های بازگشت خود در آینده اشاره کرد (آیات 23- 44). آیا مسیح واقعا زمان بازگشت خود را نمی دانست؟
در آیه 36، برای کلمه "دانستن" که برای مسیح و خدا به کار رفته، از واژه یونانی "ایدو" استفاده شده که معنای آن چنین است: "شخص از چیزی آگاهی دارد، اما از گفتن آن خودداری می کند!" جالب است بدانید همین واژه در مرقس فصل 13 آیه 32 به کار رفته است.
پولس نیز واژه "ایدو" را در اول قرنتیان فصل 2 آیه 2 استفاده کرده است:"زیرا تصمیم گرفته بودم تا زمانی که در میان شما هستم، همه چیز جز عیسی مسیح مصلوب را فراموش کنم" (ترجمه مژده برای عصر جدید)
"زیرا عزیمت نکردم که چیزی در میان شما دانسته باشم، جز عیسی مسیح و او را مصلوب" (ترجمه قدیمی سال 1895)
بنابراین شاگردان متوجه شدند که مسیح زمان دقیق بازگشت خود را می داند، اما اجازه ندارد آن را فاش سازد.
مسیح در تعالیمش، نحوه بازگشت خود را به شیوه مراسم عروسی یهودیان ارائه داد. پولس نیز رابطه کلیسا و مسیح را به زندگی زناشویی تشبیه می کند (افسسیان فصل 5 آیات 21- 33).
در فرهنگ باستانی یهودیان، اجرای مراسم عروسی بر عهده پدر داماد بود:"پادشاهی برای پسرش، جشن عروسی مفصلی ترتیب داد" (متی فصل 22 آیه 2). در طی دوران نامزدی، داماد مجلس عروسی را در خانه پدرش تدارک می دید. در این مدت، عروس در خانه خود در انتظار به سر می برد. وقتی پدر اطمینان حاصل می کرد که همه چیز برای اجرای مراسم عروسی آماده است، اجازه می داد تا پسرش به خانه عروس رفته و عروس را با خود به مجلس عروسی بیاورد. اگر عروسی در شب انجام می شد، چند نفر با چراغ های روغنی به استقبال داماد و عروس می رفتند.
تعالیم عیسی از پیوستن عروس (کلیسا) به داماد آسمانی (مسیح) به شیوه عروسی یهودیان، در آیات ذیل مشاهده می شود:
"آیا انتظار دارید دوستان داماد در حالی که داماد با ایشان است، عزاداری کنند؟" (متی فصل 9 آیه 15)
"در خانه پدر من منزل های زیادی است. من می روم تا مکانی برای شما آماده سازم. پس از این که رفتم و مکانی برای شما آماده ساختم، دوباره می آیم و شما را پیش خود می برم تا جایی که من هستم، شما نیز باشید" (یوحنا فصل 14 آیات 2- 3)
"در آن روز پادشاهی آسمان مثل ده دختر جوان خواهد بودکه چراغ های خود را برداشته، به استقبال داماد رفتند" (متی فصل 25 آیه 1)
اگر تاریخ دقیق بازگشت مسیح را می دانستیم، ممکن بود وسوسه شده که برای خدمت به خدا تنبلی کنیم. یا بدتر از آن، در گناه به سر می بردیم و درست در دقایق آخر، توبه می کردیم! برای خداوند آمادگی مهم است و نه دانستن زمان دقیق بازگشت مسیح.


۱۳۹۴ بهمن ۲۴, شنبه

سخنی کوتاه با مخالفان مسیحیت (تعالیم مسیح درمان خشونت و تنفر است)

به دفاعیات مسیحی

مهران پورپشنگ
مطالعه عهد جدید (تعالیم مسیح و شاگردانش/ بخش دوم کتاب مقدس) برای کسانی که از ضعف اعصاب رنج می برند یا رفتار ناهنجار و خشن دارند، یا در جامعه دچار آسیب های روانی شده اند، کاملا مناسب است. عهد جدید پیروانش را به انتقام، جنگیدن و قتل مخالفان مسیحیت تشویق و ترغیب نمی کند. کسانی که از تعالیم مسیح پیروی کنند، نه فقط از اقدام به تنش و ناامنی و جنایت در سطح جامعه خودداری می ورزند، بلکه قادرند با محبت الهی دشمنان مسیحیت را ببخشند. آن ها از آرامش الهی نیز برخوردارند.
واقعیت آن است که مردم ( از جمله مخالفان مسیحیت) به محبت واکنش مثبت نشان می دهند. برای معرفی محبت الهی، نیازی به کاربرد سلاح گرم و سرد نیست. در قرن اول میلادی، که عصر خشونت و توحش بود، محبت مسیح، رفتار نادر و کمیابی محسوب می شد. حاصل کاشت دانه های محبت مسیح، ثمرات بی شماری را پدید آورد، بدون آن که حتی یک قطره خون از مخالفان مسیحیت به زمین ریخته شود!
در طول تاریخ مسیحیت، کسانی که کلیسا را به صحنه سیاست دنیای سقوط کرده و آغشته به گناه کشاندند، به تعالیم مسیح خیانت ورزیدند.
کلام خدا می فرماید:"به هیچکس به عوض بدی، بدی نکنید. مواظب باشید که تمام کارهای شما در پیش مردم نیکو باشد. با مردم در صلح و صفا زندگی کنید. به هیچ وجه انتقام خود را نگیرید، بلکه آن را به مکافات الهی واگذار کنید. خداوند می فرماید:"من مجازات می کنم و من جزا خواهم داد". بنابراین اگر دشمن تو گرسنه است، او را سیر کن و اگر تشنه است، به او آب بده، زیرا این کار تو او را شرمنده می سازد. مغلوب بدی نشوید، بلکه بدی را با خوبی مغلوب سازید" (رومیان فصل 12 آیات 17- 21).
به هیچکس مقروض نباشید، به جز محبت به یکدیگر. کسی که دیگران را محبت می کند، شریعت را به جا آورده است. همه احکام خدا از قبیل زنا نکن، قتل نکن، دزدی نکن، طمع مورز و هر حکم دیگر در این حکم است که مردم را مانند جان خود دوست بدار، خلاصه شده است. کسی که مردم را دوست بدارد، به آن ها بدی نمی کند. پس محبت اجرای کامل تمام شریعت است (رومیان فصل 13 آیات 8- 10).
آیا مطالعه این آیات و تعالیم عهد جدید برای افراد خشن یا کسانی که دارای عقده های روانی هستند، موثر و مفید نیست؟

۱۳۹۴ بهمن ۲۲, پنجشنبه

محبت خدا از این جهت فوق العاده ست که مخفیانه ترین احساس و نیت و فکر و انگیزه های ما را میداند اما برویمان نمیآورد و باز هم ما را محبت میکند و با وجودیکه آخر راه را میبیند و بازی های همیشگی ما را میداند باز هم با ما همراه میشود . چـرا محبت خدا تا این حــد عجیب است؟ . زیرا یقین میداند غیر از محبت پـدرانه اش در هیچ جایی و در هیچ شخصی هیچگونه امیدی به بازگشت و نجات ما وجود نـدارد و نمیخواهد حتی در بدترین وضعیت درونی مان مـا را از تنها فرصت تـوبه و بازگشت و نجات محروم کند . . او تا آخرین طپـش قلبمان همچنان استوار ایستاده و میکوبد حتی اگـر باز نکنیم . محبت خدا به این خاطر برای ما عجیب است که برای محبت تفسیرهای خودخواهانه و تعبیر های منفعت طلبانه داریم . جلیل سپهر


۱۳۹۴ بهمن ۲۱, چهارشنبه

رغبت و اشتیاق تو کجاست ؟ مزمور 1 : 1 تا 3 رغبت کلید تفکروتفتیش کردن است مزمور 1 : 3 و مزمور 111 : 2 رغبت کلید زنده نگهداشتن رویا است مزمور 42 : 1 و 2 رغبت کلید اصلی انتخاب است تثنیه 10 : 15 رغبت کلید عمل کردن به اراده خداست مزمور 40 : 8 رغبت کلید بخشیدن سخاوتمندانه و فوق العاده است اول تواریخ 29 : 3 رغبت کلید رهایی و سرافرازی و دریافت جواب است مزمور 91 : 14 – 16 رغبت کلید تحمل زحمات است عبرانیان 12 : 2 هرجـا رغبت دل شماست آنجا گنج شما ست آنجا مقصد شماست آنجا آینده و سرنوشت شماست آنجا مسح و دعوت و عطیه و استعداد شماست لطفا در نوع خوب و بد بودن سرنوشتی که دارید هیچ شخصی را به اندازه خودتان موثــر یا مقصر ندانید . رغبت و اشتیاقتان ناخدای کشتی ســرنوشــت شماست تا شما را به کـرانه ای ببـرد که همــواره اشـتیاقـش را دارید و به آن فکر میاندیشید . جلیل سپهر


۱۳۹۴ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

* تثنیه 30: 11-20 «زیرا این فرمان که من امروز به شما امر می‌فرمایم، برای شما مشکل نیست و نه دور از دسترس شماست. نه در آسمان است که بگویید: ”کیست که برای ما به آسمان صعود کند و آن را نزد ما بیاورد تا بشنویم و انجامش دهیم؟“ و نه در آن سوی دریاهاست که بگویید: ”کیست که برای ما به آن سوی دریاها برود و آن را نزد ما بیاورد تا بشنویم و انجامش دهیم؟“ بلکه این کلام بسیار نزدیکِ شما، در دهان و در دل شماست، تا آن را به جای آرید. «ببینید امروز حیات و نیکویی، و مرگ و بدی را در برابر شما می‌نهم. امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد می‌گیرم که زندگی و مرگ، و برکت و لعنت را پیش رویتان نهادم. پس زندگی را برگزینید تا شما و نسلتان زنده بمانید؛ یهوه خدای خود را دوست بدارید، از صدای او اطاعت کنید و به او بچسبید، زیرا او زندگیِ شما و درازی عمر شماست، تا در سرزمینی که خداوند برای پدرانتان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، سوگند خورد که آن را بدیشان دهد، قرار یابید.»


* اطاعت نمودن از روح القدس و از کلام خداوند ، بنوعی محبت داشتن و محبت نمودن ماست ؛ هم محبت کردن به خداوند و هم محبت کردن به خودمان . زیرا هم اینگونه در عمل به خداوند می گوئیم که دوستت داریم و برای حفظ تو و ماندن با تو حاضریم که هر بهایی بدهیم . و همین که یعنی خودمان را نیز دوست داریم و نسبت به آینده خودمان بی تفاوت نیستیم ... آمین


۱۳۹۴ بهمن ۱۸, یکشنبه

تناقض انجیل برنابا با قرآن



دفاعیات مسیحی
مسلمانان معتقدند که انجیل برنابا تنها انجیل واقعی است که تا به امروز باقی مانده. این در حالی است که تعالیم و روایات این انجیل هم با قرآن تناقض دارد. برخی از این تناقض ها عبارتند از:
 
یک. در این انجیل آمده که مریم عیسی را بدون درد زایمان به دنیا آورد (برنابا، فصل ۳) و تولد عیسی در خانه یا کلبه یک چوپان رخ داد. اما قرآن به درد زایمان مریم اشاره می‌کند، دردی که سبب شد مریم فریاد بر آورد؛ و این که عیسی زیر یک درخت نخل در بیابان چشم به جهان گشود.
.
دوم. بسیاری از مسلمانان بر این عقیده‌اند که خدا ۰۰۰ر۱۲۴ پیامبر به جهان گسیل داشت، در حالی که انجیل برنابا این رقم را به ۰۰۰ر۱۴۴ می‌رساند (برنابا، فصل ۱۷).
سوم.مطابق تعلیم این انجیل، زمانی که تورات تحریف شد، خدا کتاب دیگری فرستاد، یعنی کتاب زبور یا مزامیر را. وقتی مردم این را نیز تحریف کردند، خدا انجیل را فرستاد تا جایگزین آن گردد. طبق این نظریه، هر گاه که کتابی الهی تحریف می‌شود، خدا کتاب دیگری می‌فرستد. در نتیجه وقتی انجیل تحریف شد، خدا قرآن را فرستاد. این امر سؤال بسیار مهمی را در خصوص انجیل برنابا مطرح می‌سازد. اگر طبق باور بسیاری از مسلمانان، این انجیل نسخه تحریف‌نشده انجیل اصلی است، در این صورت دیگر نیازی نبود قرآن فرستاده شود تا جایگزین آن گردد.
چرا قرآن ادعا می کند که انجیل برای تصدیق تورات ارائه شد (مائده آیه 46)؟ چرا در آل عمران آیه 48 می خوانیم: "مسیح تورات و انجیل را تعلیم می دهد"؟ چرا حتی به پیامبر اسلام پیشنهاد شد که برای رفع شبهاتش و درک حقانیت پیام خود، آن را با مطالب مکاشفات پیشین که خدا به یهودیان و مسیحیان بخشیده، بسنجد (یونس 94-95)؟ چرا به مسیحیان توصیه شده که برای درک مکاشفه خدا، به انجیل مراجعه کنند ( سوره مائده آیه 15)؟ چرا قرآن تعلیم می دهد اگر یهودیان و مسیحیان به تورات و انجیل ایمان داشته باشند، مورد قبول خدا هستند (مائده آیات 66- 69)؟
چهارم. مطابق این انجیل، 9 آسمان و 10 جهنم هست (برنابا، فصل‌های ۵۲، ۵۷، ۱۷۸). اما قرآن تعلیم می‌دهد که فقط هفت آسمان وجود دارد (سوره بقره آیه ۲۹).
پنجم. این انجیل تعلیم می‌دهد که شیطان خالق جهنم است (برنابا، فصل ۳۵)، حال آن که قرآن تعلیم می‌دهد که جهنم را خدا آفریده است (سوره فرقان آیه 11).
ششم. در این انجیل ادعا شده که عیسی گفته که مرد باید به یک زن اکتفا کند، حال آن که قرآن اختیار حداکثر چهار زن را مجاز شمرده است (سوره نساء آیه ۳، برنابا فصل ۱۱۵).
هفتم. در فصل‌های ۳۲، ۶۶ و ۶۷ این انجیل، از قول عیسی آمده که زکات و قربانی جزء احکام الهی نیست، بلکه سنت ابداعی بشر است. به‌عبارت دیگر، این انجیل منکر این است که خدا قربانی‌های سوختنی را در تورات امر کرده بوده است. اما قرآن تأئید می‌کند که خدا به بنی اسرائیل امر کرد تا قربانی تقدیم کنند (قرآن، سوره بقره آیات ۶۷-۷۲، کتاب‌مقدس اعداد فصل ۱۹ آیات ۱-۱۰).
هشتم. مردم فلسطین به اشتباهات فاحش جغرافیایی انجیل برنابا واقف هستند. مثلا در فصل های 20- 21 می خوانیم: "عیسی سوار قایق شده و به ناصره رفت." هر کسی که حتی یک بار به فلسطین سفر کرده باشد، می داند که ناصره در ساحل هیچ دریا و دریاچه ای نیست.
در فصل ۹۹، ذکر شده که شهر صور در نزدیکی اردن واقع است، اما چنین چیزی صحت ندارد. صور ۵۰ کیلومتر دورتر از این محل، و در ساحل دریای مدیترانه در لبنان امروزی واقع است. اگر نویسنده با عیسی در این مناطق راه رفته باشد، چرا در خصوص چنین داده‌هایی دچار اشتباه شده است؟

۱۳۹۴ بهمن ۱۴, چهارشنبه

چطور بدانم راهيكه بايد برم بكدام طرف است ؟ چطور بدانم اراده خدا براي آينده زندگي ام چيست ؟

مزمور ٣٢ : ٨
ترا حكمت خواهم آموخت
ترا ارشاد خواهم كرد
ترا نصيحت خواهم كرد
تا راهيكه بايد بروي را بداني
١- حكمت اطلاعات مورد نياز راه است و با خواندن كلام خدا بدست ميآيد
٢- ارشاد كردن نقشه راه است كه بوسيله از پشت سر عيسي قدم زدن بدست ميآيد چون او فرمود من راه و راستي هستم
٣- نصيحت اصلاح كردن مسير اشتباه است كه بوسيله رعايت ضوابط و انضباط الهي بدست ميآيد
وقتي اطلاعات و نقشه راه و طريق فهميدن مسير اشتباه را بدانيم آنوقت ميفهميم راه درست كدام است فقط بايد تصميم بگيريم در آن قدم بگذاريم .
اگر مشكلي در تصميم گرفتن براي راهيكه بايد برويم نداشته باشيم دانستن راه و راستي آسان است . جليل سپهر

جان مرا بر ميگرداند و بخاطر نام خود به راههاي عدالت هدايتم ميكند . مزمور ٢٣ : ٣ دو كليد مهم يك روز موفقيت آميز اينستكه از همان اول صبح ١- روح و جانمان تازه شود ٢- راههاي تازه اي كه مورد نيازمان ست را بتوانيم پيدا كنيم مزمور ٢٣ : ٣ ميگويد خدا بخاطر افتخار نام خودش اينرا بما عطا ميكند بنابرين نيازي نيست با فشار عصبي خود را كنترل كرده و بطور مصنوعي آرام و شاداب نشان بدهيم و نگران راههاي جديد باشيم بلكه لازمست نام خداوند را با افتخار بخوانيم و با احترام بنام او با شكر گزاري زندگي كنيم او بخاطر نام خود جان ما را از مسير اشتباه بر ميگرداند و به راههاييكه نياز داريم هدايت ميكند و ما مطمئنا روز متفاوت و مباركي خواهيم .جليل سپهر


۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه

انتقاد مخالفان: مسیح گفت به زودی می آیم. ولی بیش از دو هزار سال گذشته و او هم چنان بازنگشته است!

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در کتاب مکاشفه، یوحنا نوشت که وقایع زمان های آخر و بازگشت مسیح به زودی رخ می دهد ( فصل 1 آیه 1، فصل 22 آیه 20). مقصود او از "به زودی" چیست؟
یک. باید بدانیم رویایی که یوحنا مشاهده کرد مطابق زمان بندی بشر نبود. این رویا از دیدگاه خداوند و فرشتگان بیان شده است. زمان بندی خداوند کاملا متفاوت از بشر است (مزمور 90 آیه 4، دوم پطرس فصل 3 آیه 8). برای مثال، فصل های اول و دوم کتاب پیدایش (آفرینش عالم هستی و انسان) با زمان بندی انسان شرح داده نشده است. فصل دوم در روز/دوران ششم می گذرد!
بنابراین کاربرد کلمه "به زودی" به معنای چند سال بعد از نگارش کتاب مکاشفه نیست. خداوند محدود به زمان نیست و زمان بندی بشر در نزد او، سرعت و شتاب زیادی دارد. از دیدگاه خدا، یوحنا در نزدیکی رویدادهای زمان آخر قرار داشت، در حالی که برای زمان بندی بشر، دوران طولانی محسوب می شود.
دو. بازگشت مسیح نیز می تواند به عمر کوتاه انسان اشاره داشته باشد. ایماندار مسیحی بعد از ترک این جهان، با مسیح روبرو خواهد شد. پس باید آماده باشیم، زیرا نمی دانیم چه زمانی عمر ما به پایان می رسد. "به زودی" یعنی در هر لحظه ما باید خود را آماده کنیم، زیرا یا با ظهور ناگهانی مسیح مواجه خواهیم شد و یا با ترک این دنیا، او را ملاقات خواهیم کرد!
 "دفاعیات مسیحی"

عزیزان مسلمان معتقدند است که واژه "فارقلیط" به معنای احمد است. اما وقتی همین واژه را به دستگاه ترجمه گوگول (گوگول ترنسلیت) بدهید، چنین ترجمه می کند:"شفیع"، "میانجی"، "روح القدس". این دقیقا همان کلمه ای است که در عهد جدید به کار برده شده. می توانید تلفظ آن را نیز بشنوید. مسیح وعده نزول روح القدس را داد و ده روز پس از صعود او، روح القدس بر رسولان نازل شد.