۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

چرا مسیح خود را "پسر انسان" نامید؟ (مرقس فصل چهاردهم آیه شصت و دوم)

مطالعه کتاب مقدس

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

چگونه ممکن است "یک انسان" دیگران را بر آن دارد که او را خدا بپندارند؟ به خصوص وقتی پی می بریم که علت اعدام فجیع او دقیقا همین ادعا بود. تنها اتهام عیسی که منتهی به اعدامش شد، کفرگویی بود. عیسی مدعی مافوق طبیعی بود که برای انسان کفر محسوب می شد. او خود را خدا ساخته بود.

کاهن اعظم پرسید:"آیا تو مسیح، فرزند خدای متبارک هستی؟" عیسی گفت:"هستم. و یک روز پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدا نشسته ام و در ابرهای آسمان به زمین باز می گردم". کاهن اعظم لباس خود را پاره کرد و گفت:"دیگر چه می خواهید ؟ هنوز هم شاهد لازم دارید؟ خودتان شنیدید که کفر گفت. چه رای می دهید؟" پس به اتفاق آراء او را به مرگ محکوم کردند (مرقس فصل چهاردهم آیات شصت و یکم تا شصت و چهارم).

عیسی با پاسخ خود، تغییری را که در موقعیت افراد رخ خواهد داد، پیشگویی کرد. او گفت که بر دست راست خدا خواهد نشست و این بدان معنی بود که روزی باز خواهد گشت و در آن زمان، این اوست که آن ها را محاکمه خواهد کرد و این بار آنان هستند که به سئوالات او پاسخ دهند.

در مقابل چنین پاسخی از سوی عیسی بود که کاهن اعظم جامه خود را چاک زد. طبق شریعت، کاهن اعظم اجازه نداشت جامه خود را به هنگام مشکلات شخصی بدرد. اما زمانی که بر مسند قضاوت می نشست و کسی در حضور او کفر بر زبان می راند، مطابق عرف باید جامه خود را به نشانه انزجار می درید.

عیسی عنوان "پسر انسان" را به زبان آورد. عنوانی که اعضای شورا کاملا می دانستند که او از چه چیز سخن می گوید. اصطلاحات "پسر انسان" و "در دست راست خدا" (که اصطلاحی عبری بود برای اشاره به الوهیت) نشان می دهد که عیسی واقعا ادعای خدایی می کرده است. پاسخ مسیح، اشاراتی که در دانیال فصل هفتم آیه سیزدهم و مزمور صد و دهم آیه یکم آمده، در کنار هم قرار گرفته اند. اصطلاح "پسر انسان" در کتاب دانیال معنایی فراتر از اشاره به یک انسان عادی دارد. عیسی خود را همان "پسر انسان" معرفی می کند که "با ابرهای آسمان آمد". دانیال چنین نوشت:"آنگاه در خواب پسر انسان را دیدم که روی ابرهای آسمان آمد" (دانیال فصل هفتم آیه سیزدهم). به او قدرت و اختیار بر تمام انسان ها داده شد و همه او را پرستیدند و سلطنت جاودانی یافت (دانیال فصل هفتم آیه چهاردهم). این ادعا که او برتر از انسان است، احتمالا همان دلیلی است که شورای عالی یهود را بر آن داشت تا عیسی را متهم به کفرگویی کنند.

بر پایه این بررسی، می توانیم با قطع و یقین نتیجه بگیریم که عیسی به گونه ای ادعای الوهیت کرد که برای تمام مدعیانش روشن و واضح بود. رهبران مذهبی این ادعاها را کفرآمیز تلقی کردند و چنین شخصی مطابق شریعت و عرف یهودیان، مستوجب مرگ بود. آنان عیسی را مصلوب کردند "زیرا ادعا می کند که پسر خدا است" (یوحنا فصل نوزدهم آیه هفتم). 

۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

خدا به خداوند من گفت...( مزمور 110 آیه اول)

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

روزی رهبران مذهبی یهود، سئوالات زیادی از مسیح پرسیدند. هدف آن ها این بود که عیسی را به دام بیندازند و جلو فعالیت او را بگیرند. آن ها نمی خواستند حقیقت را بیاموزند! تا این که عیسی از آن ها سئوالی پرسید:"درباره مسیح چه فکر می کنید؟ او پسر کیست؟" (متی فصل بیست و دوم آیه چهل و دوم)

رهبران مذهبی یهود می دانستند که مسیح از نسل داود پادشاه خواهد بود، اما پی نبرده بودند که او خدا نیز خواهد بود. آن ها هنوز منتظر مسیح بودند. عیسی زیرکانه سئوال کرد و از آن ها نپرسید که "نظر شما در مورد من چیست؟" او به طور کلی پرسید که هنگامی که مسیح ظهور نماید، پسر چه کسی خواهد بود.

پاسخ صحیح آنان این بود که او از نسل داود خواهد بود. سپس مسیح، مزمور صد و دهم آیه اول را نقل قول کرد:"خدا به خداوند من گفت: به دست راست من بنشین، تا دشمنانت را زیر پاهایت بیفکنم". اولین کاربرد واژه "خداوند" به خدای پدر و دومین به مسیح اشاره دارد.

اکنون عیسی سئوال دیگری را مطرح می کند:"چگونه ممکن است داود پسری از نسل خود را خداوند خود بخواند؟" (آیه 45)

یهودیان اعتقاد داشتند که مسیح باید پسر داود باشد. اگرچه این اعتقاد آن ها درست بود، ولی همه حقیقت ماجرا نبود. مطابق مزمور داود، پسری که از نسل او به نام مسیح ظهور می کند، می بایست خدا باشد! این پاسخ بیانگر تولد معجزه آمیز او از باکره بود (اشعیاء فصل هفتم آیه چهاردهم). به عبارت دیگر، مسیح هم خداوند داود بود وهم پسری از نسل او که هم خدا باشد و هم انسان. رهبران مذهبی یهود از درک این مطلب عاجز بودند. آن ها درک نکرده بودند که کتاب مقدس هم چنین بیان داشته که مسیح ورای نسل بشری و در واقع، خود خدا خواهد بود. یهودیان فقط انتظار حاکمی انسانی را می کشیدند که عظمت و شکوه اسرائیل در زمان داود و سلیمان را دوباره احیاء کند. بنابراین، به جای بحث با مسیح، از شیوه دیگری استفاده کردند: خشونت. آن ها چشمان خود را بر این حقیقت بسته بودند.

عیسی در یوحنا فصل سوم آیه شانزدهم به نوعی به تولد خودش از باکره اشاره می کند و خود را یگانه فرزند خدا معرفی می کند. در واقع عیسی گفت که از خدا مولود شده است و نه از یوسف. عیسی نمی گوید که یکی از فرزندان خداست، بلکه مدعی است که "یگانه" مولود خداست. هیچکس همچون او از باکره به دنیا نیامده است. عیسی به روشنی اعلام کرد که از نظر جسمانی به گونه ای از خدا مولود شده است که در مورد هیچ انسان دیگر صدق نمی کند. نسب نامه یوحنا از دیدگاه الهی نوشته شده است:"در ابتدا"، لذا به مسئله تولد از باکره نمی پردازد (یوحنا فصل اول آیه اول). عیسی با تولد از مریم، پسر خدا خوانده نشد. او از قبل خلقت دنیا پسر خدا بود.

شاید برخی از خوانندگان این سئوال را بپرسند که به چه دلایلی تثلیث (پدر،پسر، روح القدس) می تواند وجود داشته باشد؟

دلایل عبارتند از:

یک. خدا هرگز اشتباه نمی کند. کتاب مقدس کلام خداست، بنابراین کتاب مقدس مصون از خطاست.

دو. خدا از کلام خود یعنی کتاب مقدس حمایت و دفاع کرده است، در نتیجه انسان ها هرگز موفق نشدند آن را تحریف کنند.

سه. شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی حمایت خدا را از کلامش تایید کرده اند.

چهار. اگر شاگردان مسیح به دروغگویی رو آورده بودند، چرا جان خود را به خاطر چیزی که می دانستند دروغ بوده، از دست دادند؟

پنج. تغییر و تحول اشخاص در طول تاریخ مسیحیت به نام "عیسی خداوند" انجام گرفت. اشخاص از وضعیت منفی به افراد مفید و مثبت تبدیل شدند. اگر مسیح خداوند نبود، هرگز اتفاقی رخ نمی داد.

شش. وقتی به نام عیسی خداوند دعا می کنیم، نتیجه مثبت و تحول عمیق روحانی را دریافت می کنیم. روح القدس به ایمانداران مسیحی قدرت می بخشد تا به دشمنان خود محبت کنند، در مقابل مشکلات کمرشکن روزمره مقاومت و صبر داشته باشند، از آرامش الهی برخوردار باشند. در امور مختلف زندگی، روح القدس آن ها را هدایت کند...

پاسخ به مخالفان مسیحیت

دفاعیات مسیحی
مسیح تاریخ را آن گونه حرکت داد که تنها خدا می توانست چنین کند. او بدون پول و اسلحه، میلیون ها نفر را بیش از قیصر و ناپلئون تسخیر کرد. او بدون نوشتن یک خط، بیش از نویسندگان بزرگ باستان و دنیای امروز، قلم ها را به حرکت واداشت و موضوعاتی برای موعظه ها، مباحثات، کتاب ها، آثار هنری و سرودهای پرستشی ارائه داد. تولد مسیح، زمان را به دو نیمه تقسیم کرد. امروزه در تمام کشورها، سال میلادی تقویم اول یا دوم می باشد.

عیسی مسیح خداوند یا پاسخ دردهای تمام مردم در تمام دوران ها است یا پاسخ درد هیچکس در هیچ عصر و در هیچ جا نیست.

مسیح فرمود:"شما شاهدان من خواهید بود" (اعمال رسولان فصل اول آیه هشتم). هر ایماندار مسیحی شاهدی است از کار برجسته مسیح در زندگی اش.

نمی توان منکر این واقعیت شد که عیسی واقعا وجود داشته و این که زندگی اش تاریخ بشریت را به گونه ای بنیادین دگرگون کرده است. عیسی مسیح در طول دو هزار سال در حال تبدیل زندگی انسان ها از مرحله منفی به مثبت بوده است. 

۱۳۹۳ مهر ۶, یکشنبه

سئوالات مسیحیان از مخالفان مسیحیت درباره تحریف کتاب مقدس

دفاعیات مسیحی
1. آیا کتاب مقدس قبل یا بعد از اسلام تحریف شده است؟

2. در کدام قرن یا سال کتاب مقدس تحریف گردید؟

3. چه کسی کتاب مقدس را تحریف کرد؟

4. در کجا کتاب مقدس تحریف شد؟ ( کدام کشور یا شهر؟)

5. چه قسمت هایی از کتاب مقدس تحریف شده است؟

6. قبل از تحریف، آن قسمت ها دارای چه آیاتی بوده اند؟

7. چرا شخصی حاضر شده تا این مسئولیت دشوار تحریف کتاب مقدس را به عهده بگیرد؟

8. آیا خداوند اجازه می دهد که کلامش توسط انسان ها تحریف شود؟

9. اگر پس از ظهور یک پیامبر جدید، قرار باشد کتاب های قبلی تحریف و باطل شوند، چه کسی می تواند ادعای این پیامبر جدید را به محک آزمایش بزند و آن را با کتاب های قبلی مقایسه کند؟ چرا اسناد و مدارک اثبات دین جدید، باید نابود شوند؟ چگونه متن نامعتبر می تواند سندی باشد برای دین جدید؟

نظر به این که تاکنون جواب قانع کننده و مستدلی به پرسش های مذکور داده نشده، پس باید گفت که موضوع تحریف کتاب مقدس فقط تصوری و خیالی است. اگر ایمان داریم خداوند کنترل امور جهان را در اختیار دارد، در همه جا حاضر است و برای کلامش غیرت دارد، بنابراین تحریف کتاب مقدس (کلام خدا) کاملا منتفی است.

همسرکشیش زندانی : به روحانی دیگر امیدی ندارم !

نغمه عابدینی گفته است که به تلاشهایش  برای آزادی همسرش همچنان ادامه خواهد داد و به رئیس جمهور اسلامی حسن روحانی پیام داد که لحظاتی خودش را جای او و فرزندانش بگذارد ...

به گزارش آژانس خبر مسیحیان ایران «محبت نیوز»، روز پنج شنبه ۳ مهر ماه ۱۳۹۳ همزمان با سخنرانی رئیس جمهور اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیورک، مراسم ویژه ای به منظور دعا برای آزادی کشیش "سعید عابدینی" نوکیش مسیحی ایرانی – آمریکائی زندانی در ایران، در محوطه جلوی کاخ سفید واشنگتن برگزار شد.
در این مراسم که به گفته نغمه پناهی همسر سعید عابدینی، مسیحیانی از 40 کشور دنیا و 500 شهر آمریکا حضور داشتند و در آنجا برای آزادی سعید عابدینی دعا شد. علاوه بر افراد مسیحی وابسته به کلیساها، فعالان سازمانهای حقوق بشر و مدافع حقوق اقلیت ها نیز با حضور در این مراسم، بر لزوم تلاش بیشتر دولت آمریکا برای آوردن فشار به حکومت ایران در زمینه آزادی سه آمریکائی ایرانی تبار زندانی در ایران، تاکید کردند. آنها اصرار داشتند که مسئله سعید عابدینی یک مسئله حقوق بشری است و فقط مربوط به مسیحیان نمی شود.
این مطالب را همسر کشیش زندانی، در یکی از برنامه های بخش فارسی صدای آمریکا بیان نمود. وی درباره آخرین وضعیت جسمی همسرش گفت: حال سعید چندان خوب نیست و وی کماکان همان مشکلات سلامتی قدیمی را دارد. طوری که در آخرین ملاقات هفتگی با مادر و پدرش نتوانسته تمام بیست دقیقه وقت ملاقات را تحمل کند و زوتر از پایان زمان مجاز به داخل بند برگشته است.
"وی تاکید کرد که برخلاف سال گذشته که همزمان با اولین سفر حسن روحانی به ایالات متحده برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، به او امیدوار بودم و انتظار داشتم تا به حل این مسئله کمک کند، امسال به روحانی دیگر امیدی ندارم."
نغمه شریعت پناهی در جواب سوالی در مورد سرنوشت و نتیجه نامه ای که سال قبل او برای درخواست آزادی سعید به همراهان رئیس جمهور اسلامی داده بود نیز گفت: از آن نامه دیگر هیچ خبری نشد و هرگز هیچ پاسخی دریافت نکردم.
در همین برنامه تلویزیونی "هوشنگ امیر احمدی" رئیس شورای روابط ایران و آمریکا و از ایرانیان سرشناس مقیم آن کشور گفت که اطلاع دارد قرار شده است مسئله درخواست دولت آمریکا برای آزادی سه تبعه خودش در ایران و یافتن اطلاعاتی در مورد یک فردمفقود آمریکائی در جزیره کیش را از یکدیگر تفکیک کند. گویا قرار شده است از این پس این درخواست ها جداگانه و بدون یک بسته کردن همگی، از جمهوری اسلامی پی گیری شود.
امیر احمدی گفت که جمهوری اسلامی به احتمال زیاد در صورتی به این درخواستها پاسخ مثبت خواهد داد که چند نفر از اتباع زندانیش در آمریکا را آزاد کنند. اما او قبول نکرد که این عمل نوعی گروگانگیری از سوی جمهوری اسلامی برای اجرای مقاصدش می باشد.
همسر عابدینی گفت که به تلاشها برای آزادی همسرش ادامه خواهد داد و به رئیس جمهور اسلامی حسن روحانی پیام داد که لحظاتی خودش را جای او و فرزندانش بگذارد و فکر کند که اگر این بلا سر او و فرزندان خردسالش می آمد چه حالتی داشتند و چه رنجی می بردند.
.

۱۳۹۳ مهر ۵, شنبه

آیا انسان از طریق اعمال نیکو از قلمرو گناه نجات می یابد؟ (پیدایش فصل 3 آیه 21)

مطالعه کتاب مقدس

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

"خداوند لباس هایی از پوست حیوان تهیه کرد و آدم و همسرش را پوشانید" (پیدایش فصل 3 آیه 21)

حتی بعد از سقوط انسان، خداوند هنوز هم آدم و حوا را دوست داشت و برای آن ها لباس مناسبی از پوست حیوانات فراهم کرد. خداوند می خواست بدن آدم و حوا به جای عریانی، دارای پوشش باشد. او احساس اخلاق گرایی "خجالت از برهنگی" را به آن دو عطا فرمود. این لباس ها در واقع پیش درآمد اقدامات بهداشتی، اخلاقی بود. در مقایسه با پوشش برگ های انجیر (پیدایش فصل 3 آیه 7)، این لباس ها نه فقط بزرگ تر، محکم، مقاوم و بادوام تر بلکه اندازه شان مناسب قامت آدم و حوا بود.

حیواناتی که خدا برای پوشش انسان قربانی کرد، شروع سیستم قربانی بود که اشاره به بره خدا که مسیح است، می کند. لباس های پوستین حاصل قربانی حیوان بود. حیوانی باید کشته می شد تا لباس تهیه می گردید. بدون ریخته شدن خون، آمرزش گناه امکان پذیر نبود (عبرانیان فصل 9 آیه 22). چرا بخشش گناهان مستلزم ریختن خون است؟ برای حیات، نمادی بهتر از خون وجود ندارد. خون ما را زنده نگه می دارد. مسیح خونش را برای گناهان ما ریخت. او زندگی اش را داد تا ما مرگ روحانی را که جدایی ابدی از خداست، تجربه نکنیم. بعد از این که خونش را برای ما ریخت، پیروزمندانه از قبر برخاست و پیروزی بر گناه و مرگ را اعلام کرد.

دو روش وجود دارد: روش برگ های انجیر (راه و رسم انسانی) و روش کامل خدا که توسط ریخته شدن خون مسیح، به وجود آمد. مذاهب دنیا تعلیم می دهند که انسان با انجام اعمال نیکو می تواند نجات یابد. پیروان مذاهب تصورشان این است که مسیحیان نیز برای کسب نجات، اعمال نیکو انجام می دهند، زیرا می بینند که آن ها چنین اعمالی انجام می دهند. اما تفاوت میان مسیحیت و مذاهب دیگر بسیار زیاد است. مسیحیان ابتدا نجات را از خدا دریافت می کنند، آنگاه قادر خواهند بود تا اعمال نیکو انجام دهند. ما اعمال نیکو را انجام نمی دهیم تا نجات یابیم، بلکه اعمال نیکو انجام می دهیم چون ابتدا نجات یافته ایم. نجات ما از آغاز تا پایان، بر فیض خدا استوار است و توسط ایمان دریافت می شود. بنابراین، به همان شکل که انسان با تلاش و عمل خود، نمی تواند به نجات دست یابد، با تلاش و کارهای نیک خود قادر به حفظ نجات نیست. همان طور که با ایمان نجات یافته ایم، با ایمان به مسیح هم باید رشد کنیم.

پولس از اعضای کلیسای غلاطیه سئوال کرد:"آیا شما روح القدس را از راه اجرای احکام شریعت یافتید، یا از راه شنیدن و ایمان آوردن به مژده انجیل؟" (غلاطیان فصل 3 آیه 2). به عبارت دیگر نه اعمال نیکوی ما، بلکه خداوند است که بشر را از قلمرو قدرتمند گناه نجات می دهد، درون انسان را متحول می کند و قدرت اجرای دستورات الهی را عطا می کند. چه مزایای عالی و بی نظیری.

از سوی دیگر، آدم به وعده خدا مبنی بر نجات بشر، ایمان داشت و خداوند هم پوششی از طریق قربانی حیوان برای آن دو تهیه کرد که نمادی گردید از نجات انسان از طریق ریخته شدن خون مسیح. 

۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

آیا واقعا باور می کنید که یونس را یک نهنگ بلعید؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

این سئوال ناشی از تصوری است که درباره خدا داریم. ابتدا از طرفداران نظریه تکامل باید پرسید که شما به اولین پیش فرض تئوری تکامل ایمان دارید که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا معجزه را توهم می دانید و برای تان غیر قابل باور است؟

اگر به خدا اعتقاد داشته باشید، معجزات دیگر غیر قابل باور نخواهد بود. خدا قادر مطلق است. وقتی چنین خدایی را باور نداشته باشید، تصور معجزات دشوار و غیر ممکن خواهد بود. اگر خدا قادرمطلق است، بنابراین قادر است معجزه کند: انسان گناهکار را به فرد مثبت و مفید مبدل کند و دشمن خود را به یک فرد وفادار تغییر دهد.

یونس وظیفه بشارت به قوم آشور را از خدا دریافت کرد. آشور، حکومتی شریر و بی رحمی بود. اما یونس موافق این ماموریت نبود. کتاب یونس ماجرای فرار این نبی را بازگو می کند و این که خدا چگونه راه را بر او بست و او را به نینوا (پایتخت امپراطوری آشور) فرستاد. کتاب یونس فقط ماجرای یک مرد و یک ماهی بزرگ نیست، بلکه بیانگر حکایت ژرف رحمت و فیض خدا است (فیض به معنی بخشش رایگان و بلاعوض خداوند به افرادی است که لیاقت آن را ندارند).

یونس می دانست که اگر مردم نینوا توبه کنند، خداوند آن ها را می بخشد و مورد برکت قرار خواهد داد. در ضمن، قدرت پیام خدا را می شناخت و می دانست که حتی از طریق موعظه ضعیف او، آن ها می توانند توبه کنند و از داوری خدا رهایی یابند. تصور یونس این بود که رحمت خدا فقط شامل قوم اسرائیل است.

بنابراین، یونس به جای اطاعت از خدا، از دست خدا گریخت، غافل از این که خدا بر اوضاع تسلط دارد. خدا دریا را طوفانی کرد، به طوری که کشتی حامل یونس که عازم غرب دریای مدیترانه بود، نزدیک بود غرق شود. کارکنان کشتی که افراد بت پرست بودند طبق رسم خود تصمیم گرفتند که قرعه بیندازند تا ببینند کدام یک از آن ها خدایان را به خشم آورده اند. قرعه به نام یونس افتاد. یونس واقعیت را به آن ها گفت. تلاطم دریا هر لحظه بیشتر می شد. ملوانان از یونس پرسیدند:"با تو چه کنیم تا طوفان آرام شود؟" یونس پاسخ داد:"مرا به دریا بیندازید و دریا دوباره آرام می شود."

ملوانان یونس را به دریا انداختند و طوفان قطع شد. آن گاه از خداوند اسرائیل ترسیدند و قربانی تقدیم نمودند و نذرها کردند. لطف خداوند شامل حال ملوانان بت پرست گردید.

طبق روایت کتاب یونس، وقتی یونس در دریا بود، خداوند "ماهی بزرگی" فرستاد و ماهی یونس را بلعید و یونس سه روز و سه شب در شکم ماهی ماند.

در دوران باستان که دانشمندان مانند امروز جانوران دریایی را تقسیم بندی نکرده بود، در نتیجه هر حیوان دریایی که دارای فلس و باله بود، ماهی نامیده می شد. واقعیت این است که نهنگ های زیادی در دریای مدیترانه زندگی می کنند و بعضی از آن ها مانند نهنگ اسپرم قادر است انسان را نیز ببلعد.
بنابراین، این ماهی بزرگ، نهنگ می باشد. از آن جا که نهنگ ها برای تنفس به سطح آب می آیند، برخی از کارشناسان حدس می زنند که شاید یونس کاملا بلعیده نشده و فقط پاهایش در ناحیه گلو نهنگ قرار گرفته بودند و نهنگ به دستور خداوند با دهان باز یا نیمه باز به مدت سه روز و سه شب بر روی دریا شناور بوده است. حرارت بدن نهنگ نیز مانع از کاهش دمای بدن یونس می گردید.

دعای شکرگزاری یونس باعث شد تا او زنده بماند و عاقبت خداوند به نهنگ امر فرمود تا یونس را از دهان خود به ساحل بیندازد. یونس عازم نینوا شد. مسیح کتاب یونس را به عنوان واقعه تاریخی تایید کرد (انجیل متی فصل دوازدهم آیات سی و نهم تا چهل و یکم).

در آن زمان، امپراطوری آشور تهدید جدی برای اسرائیل تلقی نمی شد. جنگ های داخلی و خارجی، شورش های اقوام تحت سلطه آشوری ها، قحطی و مشکلات اقتصادی، مردم شهر نینوا را به ستوه آورده بود. بنابراین، آن ها به پیغام خداوند واکنش مثبت نشان دادند و یک شهر بزرگ آماده توبه و بازگشت به سوی خدای حقیقی شد. این در حالی است که در اسرائیل، یهودیان تحت رهبری یربعام دوم به پیام های خدا توجهی نشان نمی دادند و پرستش بت ها را در دستور کار خود داشتند. 

علل گرایش زنان تازه ( نوکیش) مسلمان اروپا به گروههای تندرو

سوال مهم. این است که این زنان به راستی چه کسانی هستند؟ چرا به اعمال تروریستی و فعالیت در گروههای اسلامی علاقه مند می شوند و اکنون چه نقش و وظیفه ای در گروههای پر سر و صدای جهادی به عهده دارند؟ عواقب اعمال آنها و بازگشتشان به اروپا چیست؟
« محبت نیوز»   – طی ماههای گذشته بارها شاهد خبرهایی از سوی گروههای تندرو اسلامی فعال در کشورهای سوریه و عراق در فضای مجازی بوده ایم که نشان می دهد برخی زنان تازه ( نوکیش) مسلمان اروپائی به سوریه یا عراق رفته اند تا به نیروهای جهادی در این کشورها بپیوندند. گاهی تصاویری در صفحات فیس بوکی متعلق به طرفداران این گروهها از زنانی منتشر می شود که چهره آنها مشخص نیست. ولی با در دست داشتن اسلحه یا حتی سر بریده می شود که آنها در جهاد شرکت دارند.
این زنان اغلب ادعا می کنند که در ارتباط با یک مرد مسلمان از طریق اینترنت با اسلام آشنا شده اند و برای دفاع از اسلام موطن خود را ترک کرده اند. سوالات مهمی که بسیاری از اذهان را در دنیا مشغول کرده این است که این زنان به راستی چه کسانی هستند؟ چرا به اعمال تروریستی و فعالیت در گروههای اسلامی علاقه مند می شوند و اکنون چه نقش و وظیفه ای در گروههای پر سر و صدای جهادی به عهده دارند؟ عواقب اعمال آنها و بازگشتشان به اروپا چیست؟
چندی قبل روزنامه اسپانیایی"لافانگواردیا" نوشت:هم اکنون مراکز امنیتی در اروپا نگران موج بازگشت دختران و زنان حامله اروپایی تبار از پدرانی داعشی می باشند، که در چارچوب قوانین اروپایی فرزندانشان هم باید از تابعیت این کشورها برخوردار شوند. گفته می شود رهبری گروه "دولت اسلامی" از زنان اروپائی که به آنها پیوسته اند خواسته تا سریعتر از مردان عضو این گروه باردار شوند و قبل از شناسائی شدن با طفل در شکم به اروپا برگردند و ضمن بزرگ کردن فرزندانشان در اروپا، زنان دیگر را تشویق کنند تا به راهی مشابه بروند.
گزارش های منتشر شده متعددی در رابطه با حجم و نوع و تعداد زنانی که به گروه تروریستی داعش می پیوندند وجود دارد. این گزارشات و آمارهای ارائه شده در آانها زمانی تعجب آور تر می شوند که بدانید گروه های سلفی مانند گروه داعش همچون بقیه پیروان اسلام سنتی هیچ حقی را برای زنان در ساختار ایدئولوژیک خود در نظر نگرفته اند وبه زنان فقط تحت عنوان ابزارهایی جنسی و کارخانه های تولید فرزند می نگرند.
در اوایل شهریور ماه تصویر زنی نقاب پوش که روپوش سفید مخصوص پزشکان را نیز به تن داشت و چند کودک در اطراف او دیده می شدند در رسانه های جهان منتشر شد در حالی که سر بریده شده یکی از قربانیان داعش را در دست دارد. انتشار این تصویر باعث شد بسیاری از کارشناسان وتحلیلگران در مورد نقشی که داعش به دنبال اعطای آن به زنان است یا به تعبیری نقشی که این زنان باید در افکار عمومی جهان به عنوان نمادی از زنان مسلمان بازی کنند به اظهار نظر بپردازند.
جهاد النکاح و صیغه ذخیرة العقبی
برخی عقیده دارند ماجرای "جهاد النکاح" از آنجا شروع شد که سال گذشته "حسن نصرالله" دبیر کل حزب الله لبنان طی یک جلسه در جنوب لبنان از زنان بدون شوهر شیعه مذهب هوادار حزب الله خواست که برای دادن روحیه به رزمندگان ایرانی و لبنانی در حال پیکار در سوریه به آنجا بروند و به منظور اندوختن ذخیره آخرت خود صیغه پاسداران ایرانی و جنگجویان حزب اللهی بشوند.
گفته می شود چون سخنرانی نصرالله به زبان عربی بود او نام " صیغه ذخیرة العقبی" را روی این کار گذاشت که به معنی "صیغه شدن برای اندوختن توشه آخرت" می باشد. پس از این درخواست رهبر حزب الله لبنان تشکیلاتی با نام صیغه ذخیرة العقبی در مناطق و محلات تحت نفوذ آنان در بیروت و جنوب لبنان تشکیل شد تا از زنان داوطلب ثبت نام کند و ترتیب اعزام آنها را به سوریه بدهند.
از آنجا که جذابیتهای جنسی عامل مهم و موثری در دعوت به اسلام زنان و مردان غیر مسلمان محسوب می شود، بلافاصله تا خبر صیغه ذخیرة العقبی پیشنهادی حسن نصرالله شیعه مذهب به گوش تندروهای سلفی خورد، آنها احساس کردند که ممکن است با این حربه قافیه را در مناطق تحت فعالیت خود ببازند و هواداران و رزمندگانشان توسط نیروهای ایرانی و حزب الله جذب و شیعه بشوند.
به همین دلیل مفتی های سلفی بلافاصله دست به کار شدند. ولی چون در مذهب سنی چیزی به نام صیغه مشروعیت ندارد، آنها با استناد به احادیث مربوط به جنگهای پیامبر مسلمانان در دوران اولیه ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان مسئله ای فقهی به نام "جهاد النکاح" را پیش کشیدند و ادعا کردند که بر اساس سیره محمد پیامبر اسلام زنان مسلمان وظیفه دارند در زمان جهاد با درآمدن به عقد مردان رزمنده به جهاد بپیوندند. البته آنها ادعا کردند که شرایط این طور نکاح (عقد) با نکاح دائم تفاوت دارد و می تواند برای مدت کوتاه و به دفعات (تا شش بار در یک نیم روز) و با اشخاص مختلف باشد.
سوء استفاده جنسی از زنان در گروههای اسلامی
برای سالها عکسهای متعددی از برخی زنان لبنانی شاغل به شغل روسپی گری منتشر می شد که در تظاهرات و نمایشهای خیابانی گروه شیعه حزب الله در بیروت، با لباسهای زرد مزین به آرم آن گروه شرکت می کردند . نحوه لباس پوشیدن آنها و طرز رفتارشان به روشنی نشان می داد که رهبران حزب الله به خوبی می دانند که چگونه مردان لبنانی بیشتری را در تظاهراتهای چند صد هزار نفری به خیابانها بکشانند.
حال خبرگزاری فارس وابسته به اطلاعات سپاه پاسداران و نزدیک به نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی نوشته است؛ شبکه تلویزیونی المحور در گزارشی که 22 ژوئن گذشته پخش شد به تفصیل به مسئله سوء استفاده های جنسی واقدامات منافی عفت وعجیب وغریب جنگجویان داعش با این زنان پرده برداشت.
به گفته این شبکه تلویزیونی که مقر آن در مصر است با ورود جنگجویان داعش به هر منطقه ای آنها فقط وفقط یک خواسته از اهالی آنجا دارند ، آنها از اهالی آن منطقه نه پول می خواهند ونه سلاح بلکه تنها خواسته آنها تقدیم دختران و زنان مجردشان است تا به برادران مجاهد خود خدمت کنند وهر مردی که در این کار استنکاف کند به اشد مجازات محکوم می گردد.
بر اساس گزارش های منتشر شده از مناطق تحت نفوذ داعش که در داخل خاک عراق و سوریه قرار داشته واصطلاحا منطقه قرمز نام گرفته وضعیت اسفباری برای زنان این منطقه ترسیم شده است.
به گفته این شبکه در این منطقه هر دختر و زنی موظف است به وظیفه خود یعنی جهاد النکاح در چارچوب ایدئولوژی های اعلام شده داعش بپردازد، یا باید خود داوطلبانه این کار را انجام دهد یا آنکه مجبور به انجام این کار خواهد شد.
در همین راستا یک دختر بیست و یک ساله که تلویزیون سوریه با وی در زندان گفتگو کرده است می گوید : "من از کلاس دهم به صفوف گروه های سلفی پیوستم آن زمان من در کنار درس، علوم دینی را هم در مسجد شهر مرزی بوکمال فرا می گرفتم یک شیخ سلفی از عراق می آمد و به ما دروسی را در این رابطه می داد. ابتدا ما 10 دختر بودیم بعد از آن شمار ما بیشتر شد این شیخ با قرائت برخی از آیات قران به ما تاکید می کرد که می توانیم با هر فردی که عضو گروه داعش باشد رابطه جنسی داشته باشیم واین نه تنها حرام نیست بلکه واجب حتمی است.
به نقل از العربیه پس از اشغال موصل، داعش بیش از 700 زن را در یک حراج به قیمت 150 دلار فروخت تا به عنوان کنیز به جنگجویانش خدمت کنند. این در حالی است که بسیاری از دختران و زنان نیز به اشکال مختلفی فریب خورده وهم اکنون در حال انجام جهاد النکاح در عراق وسوریه می باشند.
زنان اروپائی و عشق مردان جهادی
نباید فراموش کرد امروزه گروههای تندرو اسلامی از زنان و دختران به عنوان طعمه برای به دام انداختن جوانان عرب و مسلمان استفاده می کنند که به دلایل قوانین و تابوهای سختگیرانه موجود در کشورهایشان، ازدواج به عقده ای بزرگ برایشان تبدیل شده است. این امر نه تنها در کشورهای مسلمان نشین بلکه در کشورهای اروپائی هم رواج دارد. بخش مهمی از وظیفه دینی دختران و زنان مسلمان در اروپا به دام انداختن مردان غیر مسلمان و مسلمان کردن آنها می باشد.
مردان جوان مسلمان نیز وظیفه مشابهی در مورد زنان غیر مسلمان دارند. آنها زنان مورد هدف خود را از گشت زدن در سایتها و فرومهای سکسی پیدا می کنند و با شناسائی نیازهای جنسی برآورده نشده آنها وارد عمل می شوند و طرح آشنائی با شکار خود را میریزند. سپس با چند سوال از شرایط خانوادگی و نیازهای جسمی و کمبودهای عاطفی آنها مطلع می شوند و به آنها پیشنهاد می کنند که در صورت مسلمان شدن و رعایت حجاب اسلامی نیازهایشان را برطرف خواهند کرد.
عزیمت تعدادی از زنان ودختران اروپایی وآمریکایی به سوی گروههای تندرو اسلامی برای برآوردن خواهشهای فروخورده جنسی و نیازهای برآورده نشده عاطفی می باشد. رابرت مندیک در گزارشی که اوایل سپتامبر در روزنامه ساندی تایمز منتشر شد تاکید کرد :‌اکنون شمار قابل توجهی از دختران و زنان انگلیسی تبار در ساختار داعش به فعالیت می پردازند.
به گفته این روزنامه نگار انگلیسی به نقل از مسئولین امنیتی بریتانیا : این زنان انگلیسی آشنایی و ارتباط خاصی با فردی دارند که دو خبرنگار آمریکایی را سر بریده ونام سازمانی اش هم "جان" می باشد.
یکی از این دختران اقصی محمود نام دارد ، او که 20 ساله می باشد بعد از فرار از خانه اش در گلاسکو خود را به سوریه رسانده وبا یکی از اعضای داعش ازدواج کرد، در آخرین تماسی که وی با خانواده اش گرفت به مادرش گفت: روز قیامت تو را ملاقات کرده ودستت را می گیرم تا با هم به بهشت برویم زیرا من به شهادت خواهم رسید.به جز اقصی 60 دختر و زن 18 - 20 ساله انگلیسی دیگر نیز از پشت میزهای دانشگاه و دبیرستان های این کشور به وصال داعش رسیده اند.
البته انگلیس تنها کشوری نیست که دخترانش به سوی داعش پرواز کرده اند ، بلکه بسیاری دیگر از کشورهای غربی نیز شاهد این پدیده هستند. مسئولان در آمریکا، آلمان و اسپانیا هم از پدیده اختفای شمار قابل توجهی از دختران و زنان و احتمال انتقال آنها به عراق وسوریه خبر دادند.

۱۳۹۳ مهر ۳, پنجشنبه

آیا نسب نامه های کتاب مقدس، زمان آفرینش انسان را نشان می دهند؟ چه تفاوتی میان نسب نامه های متی و لوقا وجود دارد؟

مطالعه کتاب مقدس

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

پاسخ این است که در تمام کتاب مقدس هیچ تاریخی در مورد ابتدای خلقت پیدا نمی شود. نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" یا "جد" و "نسل" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند. این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد. بنابراین، نسب نامه های خاور نزدیک در کتاب مقدس و دوران باستان، به منظور ارائه تاریخچه کامل خاندان، قبیله یا قوم خاص نوشته نشده اند، بلکه فقط حاوی اسامی افراد مشهور یا بزرگان هر خاندان بوده اند.

متی کتابش را برای خوانندگان یهودی نوشت. او تاریخ اسرائیل را به سه مجموعه چهارده نسلی تقسیم می کند، اما احتمال دارد تعداد افراد هر گروه بیش از آن باشد که متی در شجره نامه آورده است. شجره نامه های باستانی اغلب تاریخ را خلاصه می کنند، به این معنی که همه نسل ها به طور دقیق در آن ها آورده نمی شود. از این رو عبارت "پدر" را می توان "جد" یا "از نسل" ترجمه کرد.

از آن جا که مریم به هنگام باردار شدن باکره بود، متی یوسف را پدر عیسی نمی نامد، بلکه او را فقط به عنوان شوهر مریم معرفی می کند. هم مریم و هم یوسف مستقیما از نسل داود پادشاه بودند.

در انجیل لوقا، نسب نامه عیسی از طریق خاندان مریم دنبال شده است. نسب نامه متی به ابراهیم می رسد و نشان می دهد که عیسی با همه یهودیان خویشاوندی دارد. نسب نامه لوقا به آدم می رسد و بیانگر این است که عیسی با تمام بشریت خویشاوند است. این نسب نامه با تصویری که لوقا از عیسی به عنوان منجی تمامی جهان به دست می دهد، منطبق است.

در نسب نامه لوقا با نام هالی روبرو می شویم. هالی در واقع پدر زن یوسف بود. بنابراین، نسب نامه ای که لوقا ارائه داده است در واقع نسب نامه مریم می باشد که لوقا احتمالا شخصا از مریم گرفته است. به خاطر اهمیتی که لوقا در انجیلش به زنان می دهد، به جاست که او نسب نامه مریم را ارائه دهد.

معیار کلیسا برای گزینش کتاب های عهد جدید چه بود؟

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ


اگر شخصی ادعا کند که این طلا 24 عیار است، اما بعد از اندازه گیری مشخص شود که عیار آن واقعی نیست، آیا باید واحد اندازه گیری را زیر سئوال برد؟

شاید عده ای بگویند که واحدهای وزن، متر... نسبی و قراردادی است. درست است. برخی از قوانین را می توانیم تغییر دهیم. برای مثال، میزان جریمه عبور غیر مجاز از چراغ قرمز. جریمه می تواند مثلا پانصد دلار و یا ده دلار تعیین شود و یا این قانون جریمه می تواند لغو شود. اما سایر قوانین نظیر جاذبه زمین، حقایق برگشت ناپذیر هستند و نمی توانیم آن را تغییر دهیم. این قوانین از سوی جامعه تعیین نشده اند. آیا مردم می توانند رای دهند که قانون جاذبه برای یک ساعت متوقف شود؟ هیچکس با عقل سلیم، برای آزمایش آن، از پشت بام به پایین نخواهد پرید! کسی که از قانون جاذبه تخطی ورزد، نتیجه اش را خواهد دید!

معیار کلیسا برای انتخاب کتاب های عهد جدید چنین بود:

یک. آیا کتاب توسط نبی و رسول خدا نوشته شده؟

در مورد نویسندگان عهد جدید، همگی یا رسول بودند یا دستیار رسولان: متی، مرقس، لوقا، یوحنا، پطرس، پولس، یعقوب و یهودا یا شاهد عینی بودند و یا هم عصر مسیح و دیگر رسولان. همه این مردان از رهبران معروف و شناخته شده کلیسای قرن اول میلادی بودند و اکثر آنان مسیح را در جسم دیده بودند و از لحاظ اخلاقی افراد قابل اعتمادی محسوب می شدند. این افراد به استثنای یوحنا که دوران سخت زندان را سپری کرد، به خاطر اعتقادات شان شهید شدند.

اگر شاگردان مسیح به دروغگویی رو آورده بودند، چرا جان خود را به خاطر چیزی که می دانستند دروغ بوده، از دست دادند؟ یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند. اگر شاگردان مسیح، قصد فریب مردم را داشتند، چرا جان خود را به خاطر ادعای دروغ از دست دادند؟ افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان خود را فدا می کنند (حتی اگر آن عقیده نادرست باشد)، اما هیچکس جان خود را در راه چیزی که خودش هم می داند دروغ است، به خطر نمی اندازد.

مطابق شریعت یهود شهادت چند نفر در دادگاه، مانع از دروغگویی و ایجاد شک و تردید می گردید (تثنیه فصل 17 آیه 6). نویسندگان عهد جدید تعالیم متضاد در مورد زندگی مسیح و نجات شناسی نداشتند. اگر یکی از آنان گزارش کذب ارائه می داد، سایر شاهدان آن گزارش یا تعلیم غلط را تکذیب می کردند. در دوران عهد عتیق نیز قوم اسرائیل و رهبران آنان شاهد رویدادها بودند و گزارش نادرست به سادگی قابل شناسایی بود.
برای مثال، نویسندگان عهد جدید در مورد زنده شدن مسیح از مردگان، هیچ گونه تردیدی نداشتند (متی فصل 28 آیه 17، مرقس فصل 16 آیه 4، لوقا فصل 24 آیه 12 و یوحنا فصل 20 آیات 24- 29). فصل پانزدهم رساله اول قرنتیان که درباره مرگ و زنده شدن مسیح تعلیم می دهد، در حدود 55 میلادی توسط پولس نوشته شد، یعنی 22 سال بعد از واقعه مرگ و زنده شدن مسیح. در آن زمان، بسیاری از شاهدان از جمله مردم شهر اورشلیم (مکان مصلوب و زنده شدن مسیح) در قید حیات بوده اند.

دو. آیا قدرت خدا ورای پیام خدا دیده می شود تا زندگی انسان های منفی به افراد مثبت و مفید تبدیل شود؟ اگر پیام کتاب مقدس نتواند هدفی را که در آن بیان شده محقق بخشد و اگر قدرت نداشته باشد که زندگی کسی را تغییر دهد، بنابراین مشخص است که خدا در ورای آن پیام قرار ندارد.

پدران کلیسا بر این باور بودند که کلام خدا "زنده و مقتدر" است (عبرانیان فصل 4 آیه 12). در نتیجه باید قدرتی دگرگون کننده در درون انسان (دوم تیموتاوس فصل 3 آیه 17) و در معرفی انجیل داشته باشد (اول پطرس فصل 1 آیه 23). حضور قدرت دگرگون کننده خدا نشانه قدرتمندی بود که ثابت می کرد کتاب مورد بحث مهر تایید را بر خود دارد.

سه. آیا آن کتاب توسط کلیسا تایید شده است؟

مسیح عهد عتیق را تایید کرد (لوقا فصل 24 آیه 44) و پطرس نوشته های پولس را تصدیق نمود (دوم پطرس فصل 3 آیه 16) و پولس در رساله هایش تعالیم مسیح را مورد تایید قرار داد.

تعالیم اناجیل و رسالات رسولان در تناقض نیستند. نکته دیگر این که جهان بینی الهیاتی کتاب مقدس و بدعت ها با هم متضاد و متفاوت است. مثلا کتاب مقدس می گوید که مسیح خداوند است و هم چنین مرگ و قیام او را تایید می کند، در حالی که بدعت ها الوهیت مسیح و مرگ و قیام او را انکار می کنند. بنابراین، در زمینه این نکته بسیار حساس، یکی از این نگرش ها متناقض، نادرست و اشتباه می باشد. آنچه مسلم است، هر دو نگرش متضاد به طور هم زمان نمی توانند درست باشند، هر چقدر هم هر یک از سوی هر تعداد از مردم مورد باور قرار داشته باشند. رسولان در عهد جدید بارها به بدعت ها اشاره کرده اند.

نسخه هایی تحت عنوان "اناجیل سری (رمزی)" همراه با انجیل مسمی به یهودا کشف شده اند مانند انجیل فیلیپس، انجیل توما، انجیل مریم... که محتوای هیچکدام با تعلیمات عهد جدید همخوانی ندارد و اشاره ای به ماموریت ، رنج ها و قیام مسیح از مردگان نشده است. جالب است بدانید این مجموعه در کنار مجموعه عهد جدید (تعالیم مسیح و رسولان) وجود نداشت، زیرا نویسندگانش اعتقادی به تعالیم عهد جدید نداشتند.

به عنوان مثال، محققانی که انجیل یهودا را بررسی کردند، اطلاعات تاریخی آن را موثق نمی‌دانند. حتی بارت ارمن (ملحد آمریکایی) چنین توضیح می‌دهد: «این نوشته، انجیلی نیست که به‌دست یهودا نگاشته شده باشد یا کتابی نیست که در آن ذکر شده باشد که به‌دست یهودا نوشته شده است این نوشته، حتی انجیلی نیست که در آن زمان به‌دست شخصی که یهودا را به‌خوبی می‌شناخت، نوشته شده باشد... بنابراین، این کتاب، کتابی نیست که به ما در مورد اتفاقات دوران زندگی عیسی اطلاعاتی بیشتر دهد".

اناجیل رمزی (سری)، در حقیقت مهر تاییدی است بر هشدارهای رسولان. برای نمونه اگر پولس چنین هشدار داد:"می دانم وقتی بروم، معلمین دروغین مانند گرگان درنده به جان شما خواهند افتاد و به گله رحم نخواهند کرد. آن ها حقیقت را وارونه جلوه خواهند داد تا مردم را به دنبال خود بکشند" (اعمال رسولان فصل 20 آیات 28- 29).

عکس: ‏معیار کلیسا برای گزینش کتاب های عهد جدید چه بود؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

 
 اگر شخصی ادعا کند که این طلا 24 عیار است، اما بعد از اندازه گیری مشخص شود که عیار آن واقعی نیست، آیا باید واحد اندازه گیری را زیر سئوال برد؟

 شاید عده ای بگویند که واحدهای وزن، متر... نسبی و قراردادی است. درست است. برخی از قوانین را می توانیم تغییر دهیم. برای مثال، میزان جریمه عبور غیر مجاز از چراغ قرمز. جریمه می تواند مثلا پانصد دلار و یا ده دلار تعیین شود و یا این قانون جریمه می تواند لغو شود. اما سایر قوانین نظیر جاذبه زمین، حقایق برگشت ناپذیر هستند و نمی توانیم آن را تغییر دهیم. این قوانین از سوی جامعه تعیین نشده اند. آیا مردم می توانند رای دهند که قانون جاذبه برای یک ساعت متوقف شود؟ هیچکس با عقل سلیم، برای آزمایش آن، از پشت بام به پایین نخواهد پرید! کسی که از قانون جاذبه تخطی ورزد، نتیجه اش را خواهد دید! 

معیار کلیسا برای انتخاب کتاب های عهد جدید چنین بود:

یک. آیا کتاب توسط نبی و رسول خدا نوشته شده؟ 

در مورد نویسندگان عهد جدید، همگی یا رسول بودند یا دستیار رسولان: متی، مرقس، لوقا، یوحنا، پطرس، پولس، یعقوب و یهودا یا شاهد عینی بودند و یا هم عصر مسیح و دیگر رسولان. همه این مردان از رهبران معروف و شناخته شده کلیسای قرن اول میلادی بودند و اکثر آنان مسیح را در جسم دیده بودند و از لحاظ اخلاقی افراد قابل اعتمادی محسوب می شدند. این افراد به استثنای یوحنا که دوران سخت زندان را سپری کرد، به خاطر اعتقادات شان شهید شدند. 

اگر شاگردان مسیح به دروغگویی رو آورده بودند، چرا جان خود را به خاطر چیزی که می دانستند دروغ بوده، از دست دادند؟ یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند. اگر شاگردان مسیح، قصد فریب مردم را داشتند، چرا جان خود را به خاطر ادعای دروغ از دست دادند؟ افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان خود را فدا می کنند (حتی اگر آن عقیده نادرست باشد)، اما هیچکس جان خود را در راه چیزی که خودش هم می داند دروغ است، به خطر نمی اندازد.

مطابق شریعت یهود شهادت چند نفر در دادگاه، مانع از دروغگویی و ایجاد شک و تردید می گردید (تثنیه فصل 17 آیه 6). نویسندگان عهد جدید تعالیم متضاد در مورد زندگی مسیح و نجات شناسی نداشتند. اگر یکی از آنان گزارش کذب ارائه می داد، سایر شاهدان آن گزارش یا تعلیم غلط را تکذیب می کردند. در دوران عهد عتیق نیز قوم اسرائیل و رهبران آنان شاهد رویدادها بودند و گزارش نادرست به سادگی قابل شناسایی بود. 
برای مثال، نویسندگان عهد جدید در مورد زنده شدن مسیح از مردگان، هیچ گونه تردیدی نداشتند (متی فصل 28 آیه 17، مرقس فصل 16 آیه 4، لوقا فصل 24 آیه 12 و یوحنا فصل 20 آیات 24- 29). فصل  پانزدهم رساله اول قرنتیان که درباره مرگ و زنده شدن مسیح تعلیم می دهد، در حدود 55 میلادی توسط پولس نوشته شد، یعنی 22 سال بعد از واقعه مرگ و زنده شدن مسیح. در آن زمان، بسیاری از شاهدان از جمله مردم شهر اورشلیم (مکان مصلوب و زنده شدن مسیح) در قید حیات بوده اند.

دو. آیا قدرت خدا ورای پیام خدا دیده می شود تا زندگی انسان های منفی به افراد مثبت و مفید تبدیل شود؟ اگر پیام کتاب مقدس نتواند هدفی را که در آن بیان شده محقق بخشد و اگر قدرت نداشته باشد که زندگی کسی را تغییر دهد، بنابراین مشخص است که خدا در ورای آن پیام قرار ندارد. 

پدران کلیسا بر این باور بودند که کلام خدا "زنده و مقتدر" است (عبرانیان فصل 4 آیه 12). در نتیجه باید قدرتی دگرگون کننده در درون انسان (دوم تیموتاوس فصل 3 آیه 17) و در معرفی انجیل داشته باشد (اول پطرس فصل 1 آیه 23). حضور قدرت دگرگون کننده خدا نشانه قدرتمندی بود که ثابت می کرد کتاب مورد بحث مهر تایید را بر خود دارد. 

سه. آیا آن کتاب توسط کلیسا تایید شده است؟ 

مسیح عهد عتیق را تایید کرد (لوقا فصل 24 آیه 44) و پطرس نوشته های پولس را تصدیق نمود (دوم پطرس فصل 3 آیه 16) و پولس در رساله هایش تعالیم مسیح را مورد تایید قرار داد.

 تعالیم اناجیل و رسالات رسولان در تناقض نیستند. نکته دیگر این که جهان بینی الهیاتی کتاب مقدس و بدعت ها با هم متضاد و متفاوت است. مثلا کتاب مقدس می گوید که مسیح خداوند است و هم چنین مرگ و قیام او را تایید می کند، در حالی که بدعت ها الوهیت مسیح و مرگ و قیام او را انکار می کنند. بنابراین، در زمینه این نکته بسیار حساس، یکی از این نگرش ها متناقض، نادرست و اشتباه می باشد. آنچه مسلم است، هر دو نگرش متضاد به طور هم زمان نمی توانند درست باشند، هر چقدر هم هر یک از سوی هر تعداد از مردم مورد باور قرار داشته باشند. رسولان در عهد جدید بارها به بدعت ها اشاره کرده اند.

نسخه هایی تحت عنوان "اناجیل سری (رمزی)" همراه با انجیل مسمی به یهودا کشف شده اند مانند انجیل فیلیپس، انجیل توما، انجیل مریم... که محتوای هیچکدام با تعلیمات عهد جدید همخوانی ندارد و اشاره ای به ماموریت ، رنج ها و قیام مسیح از مردگان نشده است. جالب است بدانید این مجموعه در کنار مجموعه عهد جدید (تعالیم مسیح و رسولان) وجود نداشت، زیرا نویسندگانش اعتقادی به تعالیم عهد جدید نداشتند. 

به عنوان مثال، محققانی که انجیل یهودا را بررسی کردند، اطلاعات تاریخی آن را موثق نمی‌دانند. حتی بارت ارمن (ملحد آمریکایی) چنین توضیح می‌دهد: «این نوشته، انجیلی نیست که به‌دست یهودا نگاشته شده باشد یا کتابی نیست که در آن ذکر شده باشد که به‌دست یهودا نوشته شده است این نوشته، حتی انجیلی نیست که در آن زمان به‌دست شخصی که یهودا را به‌خوبی می‌شناخت، نوشته شده باشد... بنابراین، این کتاب، کتابی نیست که به ما در مورد اتفاقات دوران زندگی عیسی اطلاعاتی بیشتر دهد". 

اناجیل رمزی (سری)، در حقیقت مهر تاییدی است بر هشدارهای رسولان. برای نمونه اگر پولس چنین هشدار داد:"می دانم وقتی بروم، معلمین دروغین مانند گرگان درنده به جان شما خواهند افتاد و به گله رحم نخواهند کرد. آن ها حقیقت را وارونه جلوه خواهند داد تا مردم را به دنبال خود بکشند" (اعمال رسولان فصل 20 آیات 28- 29). 

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏

۱۳۹۳ مهر ۲, چهارشنبه

محسن امیراصلانی به اتهام تفسیر متفاوت از« قرآن »اعدام شد

وی که ب.ه اتهام "بدعت در دین" دستگیر شده بود بدون اینکه هیچ یک از رسانه های خبری اخباری از وی منتشر کنند سحرگاه روز چهارشنبه‌، به اتهام "فساد فی الارض، بدعت در اصول و فروع دین اسلام و تفسیر جدید از قرآن" اعدام شد. وی یک فرزند دوساله دارد.
به گزارش « محبت نیوز» محسن امیراصلانی، زندانی عقیدتی که تا ۲۴ ساعت پیش از اعدامش، هیچ یک از رسانه‌ها خبری از او منتشر نکرده بودند، سحرگاه روز چهارشنبه‌، دوم مهر (۲۴ سپتامبر) در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد. پیکر او در آرامگاه "بهشت سکینه" کرج به خانواده‌اش تحویل داده شد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، یکی از نزدیکان خانواده امیر‌اصلانی روز چهارشنبه (۲ مهر) در گفت‌وگو با دویچه‌وله ضمن اعلام این خبر گفت که پیکر او پس از تحویل در "بهشت سکینه" به خواست خانواده، به "بهشت زهرا"ی تهران منتقل شده تا در آنجا دفن شود.
محسن امیراصلانی زنجانی (متاهل و ۳۷ ساله) در سال ۱۳۸۵ به اتهام "بدعت در دین" دستگیر شد. فردی که با دویچه‌وله گفت‌وگو کرد گفت، او روانشناس بود و مشاوره میداد اما چون فردی مذهبی بود، مراجعانش را با تفاسیر قرآن و احکام دینی مورد مشاوره قرار می‌داد و به همین دلیل هم میان مراجعه‌کنندگانش بسیار محبوبیت داشت.
به عنوان مثال وی در تفسیر سوره یونس معتقد بوده که یونس پیامبر از دل نهنگ بیرون نیامده و همین امر باعث شد تا به او اتهام "توهین به  یونس نبی" را نیز وارد کنند.
"ارتباط با امام زمان"
ادعای "ارتباط با امام زمان" اتهام دیگری بود که به امیراصلانی وارد شده بود.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی، در ابتدای دستگیری، اولین قاضی پرونده برای او قرار منع تعقیب صادر می‌کند ولی به اصرار دادستان وقت این قرار به دستگیری تغییر می‌کند.
در دادگاه اولیه وی به اتهام بدعت در دین به چهار سال حبس محکوم می‌شود و این حکم در دادگاه تجدید نظر به دو سال و چهارماه کاهش پیدا می‌کند.
اما در طی مسیر دادرسی، اتهامات جدیدی مثل روابط نامشروع و جرایم دینی به او وارد می‌شود و پرونده به دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی معروف به قاضی صلواتی فرستاده می‌شود. قاضی صلواتی نیز برای او حکم اعدام صادر می‌کند.
با اعتراض وکلا، پرونده به دادگاه تجدید نظر می‌رود و دادگاه تجدید نظر صلاحیت دادگاه انقلاب برای رسیدگی به این پرونده را نقض و آن را به دادگاه کیفری استان تهران می‌فرستد. این دادگاه با حضور پنج قاضی برگزار می‌شود که دو تن از آنها حکم به بی‌گناهی متهم می‌دهند و سه تن برای او حکم اعدام صادر می‌کنند.
نقض حکم در دیوان عالی و اصرار قاضی بر اعدام
پرونده به دیوان عالی کشور می‌رود. دیوان حکم را نقض می‌کند. دوباره پرونده به دادگاه کیفری استان می‌رود و اعدام تایید می‌شود. بار دوم که پرونده به دیوان عالی برمی‌گردد، دیوان حکمی ۱۲صفحه‌ای می‌نویسد که به گفته یکی ازنزدیکان خانواده امیر‌اصلانی، "خواندن این حکم به طور کامل اجحاف در این پرونده را مشخص می‌کند."
در بخشی از این حکم با وارد کردن ایراد به حکم دادگاه کیفری این پرسش مطرح شده که چطور دو اتهام با هم تلفیق شدند، در حالی که یکی از آنها امر مختومه است و مجازاتش را هم کشیده و دیگری هم هنوز اثبات نشده و هیچکدام ادله قانونی ندارد و "فاقد وجاهت قانونی می‌باشد".
در این مرحله پرونده قاعدتن باید به هیأت عالی دیوان عالی کشور می‌رفت اما رئیس دادگاه کیفری استان تهران خود تقاضای اعمال ماده ۱۸ کرده و پرونده را نزد رئیس قوه قضائیه می‌فرستد. رئیس قوه قضائیه هم با استناد به حکم چندین سال پیش آقای صلواتی، اعدام را تایید می‌کند.
اصرار قاضی صلواتی بر اعدام متهم
یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی می‌گوید: «قاضی صلواتی در حکمش در معرفی متهم نوشته: وی که دانشجوی انصرافی، سرباز فراری و فرزند ساواکی بوده. یعنی از ابتدا تصویرسازی از یک متهم کرده که هیچ‌کدام صحیح نیست. محسن دوسال سرباز نیروی دریایی جمهوری اسلامی بوده و پدرش هم الان از سازمان بازنشستگی کشوری حقوق می‌گیرد و دانشجوی انصرافی هم نیست».
خانواده امیراصلانی پس از تایید حکم به کمیسیون عفو و بخشودگی مراجعه کردند و در آنجا خواستار شدند که حکم دیوان عالی کشور که عالی‌ترین مرجع قضایی است مورد توجه قرار بگیرد اما متاسفانه این تقاضا پذیرفته نشد.
خانواده او می‌گوید، روز سه‌شنبه (اول مهرماه) از زندان با خانواده تماس گرفته شده و به آنها گفته می‌شود برای آخرین دیدار با محسن به رجایی‌شهر بروند. در این روز برای اولین بار خبر اعدام قریب‌الوقوع این زندانی عقیدتی در رسانه‌ها منتشر شد.
یکی از اعضای این خانواده که با دویچه‌وله گفت‌وگو کرده عنوان کرد، تمام تلاش خانواده بر این بوده که مسئله از مسیر حقوقی و قانونی حل شود ضمن اینکه مطمئن بوده‌اند که این زندانی اعدام نخواهد شد و پس از گذراندن حکمش آزاد خواهد شد و به همین دلیل تا کنون سکوت کرده بودند.
در نهایت سحرگاه روز چهارشنبه دوم مهر (۲۴ سپتامبر) محسن امیراصلانی زنجانی به اتهام "فساد فی الارض، بدعت در اصول و فروع دین اسلام و تفسیر جدید از قرآن" اعدام شد. وی یک فرزند دوساله دارد.


تا کنون هیچیک از رسانه‌های داخل ایران خبر اعدام این زندانی عقیدتی را منتشر نکرده‌اند.

برگزاری مراسم نیایشی درمقابل کاخ سفید؛ توجه بیشتر بر آزادی کشیش سعید عابدینی

نغمه عابدينی .همسر كشيش دربند سعيد عابديني با برگزاری مراسم نيايشی در مقابل كاخ سفيد خواستار توجه بيشتر رئيس جمهور اوباما به موضوع آزادی کشیش سعيد عابديني است.

به گزارش «محبت نیوز» به نقل از منابع خبری مسیحی ، مراسم نيايشي همزمان با دومين سالگرد بازداشت کشیش سعيد عابديني و با تمركز بر موضوع آزار و اذيت مسيحيان در ٤٩٣ شهر در ٣٣ كشور جهان برگزار خواهد شد.
اين مراسم عبادی و نيايشي روز پنجشنبه برگزار مي شود.
کشیش سعيد عابديني در زندان هاي جمهوری اسلامی در معرض شكنجه هاي روحی و جسمی ، عدم دسترسی به پزشک سوتغذيه و تهدید قرار دارد. مواردي كه دولت اسلامي عراق و شام بر عليه مسيحيان عراق اجرا مي كند.
نوکیش مسیحی سعید عابدینی شهروند ایرانی-آمریکایی در اوایل مهر ماه سال ۹۱ پس از بازگشت به ایران به اتهام تشکیل و راه‌اندازی کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی دستگیر و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد که در نتیجه اعتراض به این رای، پرونده وی به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع و این شعبه نیز رای دادگاه بدوی را تایید کرد.
تا كنون چندين كمپين جهاني اقداماتی براي آزادي این کشیش در بند انجام داده اند.این کمپین ها برعلیه زندانی شدن کشیش سعید عابدینی و سایر قربانیان نقض حقوق بشر در کشور اسلامی به این امید برگزار شده است که توجه بسیاری از رهبران سراسر جهان را به این موضوع جلب کنند. 
در سال‌های گذشته درپی بازداشت و بازجویی تعداد بسیاری از اقلیت‌های دینی در ایران ، بار‌ها کشورهای غربی، نهادهای بین‌المللی و مدافع حقوق بشر، ایران را به نقض حقوق پیروان مذاهب دیگر متهم کرده‌اند.
به گزارش کمیسیون بین‌المللی دوحزبی آزادی دینی آمریکا، آزادی دینی در خاورمیانه محدود است؛ این گزارش ایران را در میان این کشورها حائز شرایط نامناسب برای مسیحیان بویژه نوکیشان مسیحی دانسته است.
کشیش سعید عابدینی که پس از بازداشت و همچنین مدتی از محکومیت خود را در زندان اوین گذرانده بود در آبانماه سال گذشته مسئولین اوین بدون اعلام قبلی و ذکر دلیل، اقدام به انتقال وی از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج نمودند.
نغمه عابدینی همسر کشیش مسیحی در بند معتقد است، سعید با اينكه زمان و دوران سختي را سپري مي كند اما اين را يك موهبت الهي قلمداد مي كند. وی می گوید: "سعيد به جايي رفته است كه انسان هايي نيازمند نجات وجود دارند. سعيد در زندان شاهد بوده است كه چندين نفر قلب خود را به مسيح داده اند و اين لحظات و اتفاقات بسيار گرانبهاست."
نغمه افزود؛" اين حقايق زندگي من را متحول كرده است، اين حق را به خود مي دهم كه از جانب بخش خاموش جامعه ايران، مسيحيان، يهوديان، بهائي ها و كساني كه تنها به دليل اعتقادشان زنداني شده اند سخن بگويم."

۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

پاپ فرانسیس یکی از اهداف اصلی "دولت اسلامی" برای ترور !

سفیر عراق در واتیکان می گوید که پاپ یکی از هدف‌های داعش است و سوء قصد انتحاری به جان پاپ می‌تواند برای این تروریست‌ها از نظر تبلیغات رسانه‌ای بسیار پرارزش باشد.
 به گزارش « محبت نیوز»، در هفته‌های گذشته هشدارهای فراوانی از طرف مقامات مختلف جهانی به سازمانهای اطلاعاتی ایتالیا داده شد که در آن به احتمال سوء قصد عوامل گروه "دولت اسلامی" یا داعش به جان پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان و انجام انفجار در واتیکان اشاره شده بودند.
به نقل از صدای آلمان، روزنامه ایتالیایی "ایل مساجرو" روز شنبه ۲۹ شهریور(۲۰ سپتامبر) گزارش داد که یک سازمان امنیتی خارج از ایتالیا گفت‌وگوی تلفنی دومرد عرب را ثبت کرده که در آن در باره "اقدام متقاعدکننده‌ی روز چهارشنبه در واتیکان" صحبت می‌شود. پاپ به طور معمول روز چهارشنبه هر هفته در میدان سنت پیتر واتیکان موعظه می‌کند. مقامات امنیتی ایتالیا پس از تحقیق دریافتند که یکی از این مردان حدود هشت ماه پیش در ایتالیا بوده است.
همچنین روزنامه ایتالیایی "لا رپوبلیکا" گزارش داده است که کلیه هتل‌های نزدیک واتیکان زیر کنترل شدیدی قرار گرفته‌اند و ماموران پلیس با سگ‌های تربیت شده گوشه‌ و‌کنار میدان سنت پیتر را جست‌و‌جو می کنند تا جلوی هرحادثه احتمالی در این رابطه را بگیرند.
از سوی دیگر "حبیب صدر" فرستاده رسمی عراق در واتیکان نیز هشدارهائی در این مورد داده است. او قبل از سفر روز یکشنبه ۳۰ شهریور (۲۱ سپتامبر) پاپ به کشور آلبانی اعلام کرد که جریان تروریستی داعش به دنبال پاپ است.
فرستاده رسمی عراق در واتیکان توضیح بیشتری در این رابطه نداد و فقط طی مصاحبه‌ای گفت: «پاپ یکی از هدف‌های اصلی تروریست‌های داعش است.چون که سوءقصد انتحاری به جان پاپ برای این گروه تروریستی از نظر رسانه‌ای بسیار پرارزش می باشد.»
لازم به ذکر است که در هفته گذشته گروه "دولت اسلامی" یا همان داعش ویدیوئی جدید در فضای مجازی منتشر کرد که طی آن اهداف خود و دلایل اقدامات خود را شرح داده بود. در این ویدیو که به دو زبان انگلیسی و عربی تهیه شده بود و از لحاظ تکنیکی بسیار حرفه ای به نظر می رسید، داعش دشمن اصلی خود را "صلیبیون" معرفی کرد که با هدف نابودی اسلام به عراق لشکر کشی کردند.
در این فیلم 55 دقیقه ای نصارا (مسیحیان)، صهیونیستها (یهودیان)، خوارج (وهابی ها)، رافضی ها (شیعیان) و مرتدین سکولار (گروهها و احزاب کرد) به عنوان دشمنان اصلی برپائی دولت اسلامی معرفی شده بودند و با نمایش تصویر افراد مهم یا نمادهای ادیان و مذاهب ذکر شده به آنها اشاره می شد.
.


پاسخ به یک ادعا

مسلمانان ادعا می کنند که از آن جا که عیسی مسیح انجیل مکتوب نداشت، بنابراین انجیل حقیقی به صورت شفاهی بود و آنچه بعدها نوشته شد، در واقع تحریف تعالیم مسیح بود. البته برای این ادعا شواهد تاریخی وجود ندارد. مثلا پدران کلیسا هرگز منکر نگارش عهد جدید (شامل اناجیل و نامه های رسولان) در قرن اول میلادی نشده اند. امپراطوری روم و مورخان قرن اول میلادی هم این ادعا را تایید نکرده اند. هم چنین تغییر و تحول مثبت در زندگی ایمانداران مسیحی، خلاف این ادعا را شهادت می دهد. کتابی که تحریف شده، مرده است و مرده نمی تواند هیچکس را کمک کند. متن تحریف شده، قادر نیست شخص منفی را به انسان مثبت تبدیل کند. آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟

از سوی دیگر، این سئوال برای مسیحیان مطرح می شود که چرا قرآن، به "کتاب های تورات و انجیل" اشاره می کند و از "انجیل و تورات شفاهی" سخنی به میان نمی آورد؟ دیدگاه قرآن به کتاب مقدس کاملا مثبت و محترمانه است. قرآن نه فقط ادعا نمی کند که تورات و انجیل تحریف شده اند، بلکه اطاعت از کتاب مقدس را برای یهودیان و مسیحیان الزامی و واجب می داند.

در زمانی که پیامبر اسلام در قید حیات بود، کتاب قرآن تدوین و تکمیل نشد. قرآن در زمان ابوبکر جمع آوری شد و بعدها افراد دیگر هم به طور مستقل قرآن را جمع آوری کردند: ابن عباس، ابوموسی، حضرت علی، ابن مسعود، ابن کعب هر کدام نسخه های مختلفی از قرآن را در اختیار داشتند. وقتی تاریخ صدر اسلام را بررسی می کنیم، در می یابیم که قرآن ابن مسعود 111 سوره داشته است و قرآن ابن کعب 116 سوره، در حالی که قرآن عثمان که بعد از قرآن های مذکور ارائه گردیده، دارای 114 سوره می باشد.

برای مسلمانان مشکل است که باور کنند کتاب مقدس به دست انسان ها نوشته شده و نویسندگانش اذعان دارند که از خدا الهام گرفته اند ( اول قرنتیان فصل 2 آیه 13، دوم تیموتاوس فصل 3 آیه 16 و دوم پطرس فصل اول آیه 21). در حالی که اولین سوره قرآن، دعای انسانی است که در آن خدا به عنوان دوم شخص و سوم شخص مورد خطاب قرار می گیرد:"ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است، بخشنده و مهربان است، پادشاه روز جزا است. پروردگارا، تنها تو را می پرستیم و از تو یاری می جوئیم" (فاتحه آیات 2-5). 


عکس: ‏پاسخ به یک ادعا

مسلمانان ادعا می کنند که از آن جا که عیسی مسیح انجیل مکتوب نداشت، بنابراین انجیل حقیقی به صورت شفاهی بود و آنچه بعدها نوشته شد، در واقع تحریف تعالیم مسیح بود. البته برای این ادعا شواهد تاریخی وجود ندارد. مثلا پدران کلیسا هرگز منکر نگارش عهد جدید (شامل اناجیل و نامه های رسولان) در قرن اول میلادی نشده اند. امپراطوری روم و مورخان قرن اول میلادی هم این ادعا را تایید نکرده اند. هم چنین تغییر و تحول مثبت در زندگی ایمانداران مسیحی، خلاف این ادعا را شهادت می دهد. کتابی که تحریف شده، مرده است و مرده نمی تواند هیچکس را کمک کند. متن تحریف شده، قادر نیست شخص منفی را به انسان مثبت تبدیل کند. آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟ 

از سوی دیگر، این سئوال برای مسیحیان مطرح می شود که چرا قرآن، به "کتاب های تورات و انجیل" اشاره می کند و از "انجیل و تورات شفاهی" سخنی به میان نمی آورد؟ دیدگاه قرآن به کتاب مقدس کاملا مثبت و محترمانه است. قرآن نه فقط ادعا نمی کند که تورات و انجیل تحریف شده اند، بلکه اطاعت از کتاب مقدس را برای یهودیان و مسیحیان الزامی و واجب می داند.

  در زمانی که پیامبر اسلام در قید حیات بود، کتاب قرآن تدوین و تکمیل نشد. قرآن در زمان ابوبکر جمع آوری شد و بعدها افراد دیگر هم به طور مستقل قرآن را جمع آوری کردند: ابن عباس، ابوموسی، حضرت علی، ابن مسعود، ابن کعب هر کدام نسخه های مختلفی از قرآن را در اختیار داشتند. وقتی تاریخ صدر اسلام را بررسی می کنیم، در می یابیم که قرآن ابن مسعود 111 سوره داشته است و قرآن ابن کعب 116 سوره، در حالی که قرآن عثمان که بعد از قرآن های مذکور ارائه گردیده، دارای 114 سوره می باشد. 

 برای مسلمانان مشکل است که باور کنند کتاب مقدس به دست انسان ها نوشته شده و نویسندگانش اذعان دارند که از خدا الهام گرفته اند ( اول قرنتیان فصل 2 آیه 13، دوم تیموتاوس فصل 3 آیه 16 و دوم پطرس فصل اول آیه 21). در حالی که اولین سوره قرآن، دعای انسانی است که در آن خدا به عنوان دوم شخص و سوم شخص مورد خطاب قرار می گیرد:"ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است، بخشنده و مهربان است، پادشاه روز جزا است. پروردگارا، تنها تو را می پرستیم و از تو یاری می جوئیم" (فاتحه آیات 2-5).

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏

۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

ده قدم برای نزدیک ماندن در خداوند

برای بسیاری از دوستان نوکیش این سؤال وجود دارد؛ حال که به مسیح ایمان آورده ام چگونه خواهم توانست تا به خدا نزدیکتر بشوم؟
در این مقاله ما نکات و راهکارهایی را از کلام خدا برای اینگونه از عزیزان ارائه می دهیم، با این دعا که خداوند توسط روح قدوس خودش در این زندگی پر جلال شما عزیزان را یاری داده و در این زندگی زیبا در مسیح لذت ببرند. 
1) از خداوند نگریزید. مسیحیان زندگی روزانۀ خود را با خداوند شروع می کنند و با پشتوانة این ارتباط بقیۀ روز را با او ادامه می دهند و در شامگاهان نیز باز ارتباط دیگری برقرار می شود که به مجموع آنها رازگاهان می گویند. نتیجة این امر به یک زندگی پیروزمندانة مسیحی منتهی می شود.
2) بنشینید و منتظر خداوند باشید. بلي، هر كه انتظار تو مي كشد خجل نخواهد شد. آناني كه بي سبب خيانت مي كنند خجل خواهند گرديد.مزامير 25: 3
3) بازگشت کنید و بسوی خداوند بدوید. به خدا تقرّب جوييد كه او نيز به شما نزديک خواهد شد. اي گناهكاران، دستهاي خود را بشوييد. اي رياكاران، دلهاي خود را پاک سازيد، رسالۀ یعقوب 4: 8
4) در نظر داشته باشید که خداوند همه جا حضور دارد. خداوند گفت: من آماده بودم تا به دعاهاي قوم خودم جواب بدهم، امّا آنها چيزي از من نخواستند. من حاضر بودم که آنها مرا بيابند، امّا آنها هيچ کوششي نکردند. گرچه من هميشه آماده بودم به آنها پاسخ بدهم، و گفته بودم 'آماده ام و به شما کمک خواهم کرد، قوم من هيچ وقت از من چيزي نخواست. اشعيا 65 : 1
5ترس را ترک کنید و با خداوند صحبت کنید. پس ما ميتوانيم با اطمينان بگوييم: «خدا مددكار من است، من نخواهم ترسيد. انسان بمن چه ميتواند بكند؟»عبرانيان 13: 6
6) سکوت کنید و به خداوند گوش فرا دهید. زماني براي بريدن، زماني براي دوختن، زماني براي سکوت، زماني براي گفتن، جامعه 3: 7
7) از خداوند بخشش بطلبید. از گناهانم چشم بپوش و خطاهايم را ببخش. مزامير 51: 9
8) دیگران را ببخشید. نسبت به يكديگر مهربان و دلسوز باشيد و چنانکه خدا در شخص مسيح شما را بخشيده است، شما نيز يكديگر را ببخشيد. رسالۀ افسسيان 4: 32 
9) از خداوند بخواهید تا شما را نجات دهد. خدايا، با قدرت خود نجاتم بده و با نيروي خود آزادم کن. مزامير 54: 1
10) زندگی خود را به خداوند تقدیم کنید. بنابراين اي دوستان من، با توجّه به اين رحمت هاي الهي، از شما در خواست مي کنم بدنهاي خود را به عنوان قرباني زنده و مقدّس كه پسنديده خداست، به او تقديم كنيد. عبادت روحاني و معقول شما همين است. رسالۀ روميان 12: 1
کشیش الناتان باغستانی